کلمه جو
صفحه اصلی

ignorantly


بنادانی، از روی نادانی، جاهلانه، از روی بی خبری

انگلیسی به فارسی

با بی خبری


نادان


انگلیسی به انگلیسی

• in an ignorant manner, without knowledge, in ignorance, unknowingly, in an uniformed manner

جملات نمونه

1. So they are practicing their pronunciation ignorantly. At the same time it can help students memorize English words.
[ترجمه ترگمان]پس آن ها تلفظ خود را از روی بی خبری تمرین می کنند در عین حال می تواند به دانش آموزان کمک کند تا لغات انگلیسی را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]به طوری که آنها تلفظ خود را بی احترامی می کنند در عین حال می تواند به دانش آموزان به یادگیری کلمات انگلیسی کمک کند

2. Rather, it is behaving ignorantly or presenting itself with false authority.
[ترجمه ترگمان]در عوض، این رفتار با اختیار غلط رفتار می کند یا خود را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]در عوض، آن را نادیده می گیرد و یا خود را با اقتدار غلط معرفی می کند

3. So many Americans faithfully and ignorantly believe our appointed and elected officials that run the government.
[ترجمه ترگمان]بنابراین بسیاری از آمریکایی ها صادقانه و ignorantly مقامات انتخاب شده و منتخب خود را که دولت را اداره می کنند، باور دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از آمریکایی ها با وفاداری و نادانی به مقامات منتخب و انتخاباتی ما که دولت را اداره می کنند باور دارند

4. Whoever ignorantly creates an attachment, that stupid person comes upon suffering again and again.
[ترجمه ترگمان]هر کس که از روی تصادف با او ارتباط برقرار کند، آن شخص احمق دوباره رنج می برد و باز رنج می برد
[ترجمه گوگل]هر کس به طور ناخودآگاه دلبستگی ایجاد می کند، این شخص احمق دوباره و دوباره به دردسر می افتد

5. They lived ignorantly in their own small world.
[ترجمه ترگمان]در دنیای کوچک خود در بی خبری می زیستند
[ترجمه گوگل]آنها در دنیای کوچک خود بی احتیاط زندگی می کردند

6. Anything did not understand all spouts rhetoric, to sorry, "ignorantly delivers Mr. four characters to be bored".
[ترجمه ترگمان]هر چیزی تمام معانی بیان فواره را درک نکرده است، \"متاسفم\"، از روی بی خبری آقای چهار شخصیت را تحویل می دهد تا حوصله اش سر برود \"
[ترجمه گوگل]هرچیزی نمی توانست تمام سخنرانی ها را درک کند، متأسفانه، 'ناخودآگاه آقای چهار کاراکتر را خسته می کند'

7. His eyes is staring his front ignorantly.
[ترجمه ترگمان]چشمانش از روی بی خبری به جلو خیره شده است
[ترجمه گوگل]چشمان او به طور ناخودآگاه در حال حرکت است

8. But if one soul shall sin ignorantly, he shall offer a she goat of a year old for his sin.
[ترجمه ترگمان]اما اگر کسی از روی نادانی sin باشد، او یک بز پیر را به خاطر گناه خود به او تقدیم خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اما اگر یک روح بی رحم گناه کند، او یک گاو سالی را برای گناهان خود می دهد

9. As recent as yesterday, I was ignorantly pleased with myself.
[ترجمه ترگمان]از دیروز تا به حال از خودم بی خبر بودم
[ترجمه گوگل]همانطور که اخیرا دیروز بود، من خودم نادانسته بودم

10. I believe that redounding yourself although, bringing up ignorantly like that injure Chinese culture really.
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که با این حال خودتان را شگفت زده خواهید کرد، و از روی بی خبری، مثل این که فرهنگ چینی را زخمی کنید
[ترجمه گوگل]من اعتقاد دارم که هرچند که شما را مجذوب خود می کند، به طرزی غیرممکن به نظر می رسد که باعث آسیب رساندن به فرهنگ چینی می شود

11. We can have some Muslims who unjustly or ignorantly deny the illegality of drinking alcohol, eating pork or even committing major sins like stealing, fornicating. . . etc.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم مسلمانانی را داشته باشیم که به ناحق یا ignorantly بودن غیرقانونی بودن مشروبات الکلی، خوردن گوشت خوک یا حتی ارتکاب گناه بزرگ مثل دزدی، fornicating و را انکار می کنند
[ترجمه گوگل]ما می توانیم برخی از مسلمانانی داشته باشیم که به طور غیرمستقیم یا نادانسته، غیرقانونی بودن نوشیدن الکل، خوردن گوشت خوک و حتی گناهان بزرگی مانند سرقت، عصبانیت را منع می کنند و غیره

12. It is because we ask ignorantly.
[ترجمه ترگمان]علتش این است که از روی نادانی می پرسیم
[ترجمه گوگل]این است که ما از بی احترامی می خواهیم

13. I conceive that you ignorantly worship; in all things you appear to me too superstitions.
[ترجمه ترگمان]من تصور می کنم که شما در تمام چیزهایی که به نظر من خرافاتی و خرافاتی هستید
[ترجمه گوگل]من تصور می کنم که شما به طور نادان پرستش می کنید؛ در همه چیز شما به نظر من بیش از حد خرافات

14. To handle something idly or ignorantly; tamper.
[ترجمه ترگمان]که از روی بیکاری یا از روی بی خبری بر آن فایق آید
[ترجمه گوگل]برای رسیدگی به چیزی بیهوده یا نادان؛ تکه تکه کردن

پیشنهاد کاربران

نا آگاهانه


کلمات دیگر: