کلمه جو
صفحه اصلی

jeweled

انگلیسی به فارسی

نگین دار


انگلیسی به انگلیسی

• bejeweled, set with jewels, decorated with precious stones

جملات نمونه

1. a jeweled crown
تاج جواهر نشان

2. Virtue is a jewel of great price.
[ترجمه ترگمان]تقوا جواهر قیمتی عالی است
[ترجمه گوگل]فضیلت جواهر قیمت عالی است

3. If a jewel falls into the mire, it remains as precious as before; and though dust should ascend to heaven, its former worthlessness will not be altered.
[ترجمه ترگمان]اگر جواهری در باتلاق فرو رود، مثل قبل با ارزش باقی می ماند؛ و اگر چه گرد و خاک به آسمان صعود می کند، بی ارزشی سابق دیگر تغییر نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر یک جواهر به خزه می افتد، آن همچنان باقی می ماند و هرچند گرد و غبار باید به بهشت ​​برسد، بی ارزش بودن سابق آن تغییر نخواهد کرد

4. The sky was jeweled with stars.
[ترجمه ترگمان]آسمان پر از ستاره بود
[ترجمه گوگل]آسمان با ستاره نگین دار بود

5. Walk down Castle Street and admire our little jewel of a cathedral.
[ترجمه ترگمان]از خیابان \"کستل\" پیاده شو و جواهر کوچیک کلیسای جامع ما رو تحسین کن
[ترجمه گوگل]برو پایین قلعه خیابان و تحسین جواهر کوچک ما از کلیسای جامع

6. She was wearing a large gold necklace set with jewels.
[ترجمه ترگمان]گردن بند طلایی بزرگی پوشیده بود که با جواهرات تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]او یک گردنبند طلائی بزرگ با جواهرات پوشید

7. After hours of questioning, the prisoner coughed up and admitted that he had stolen the jewels.
[ترجمه ترگمان]پس از ساعت ها سوال، متهم سرفه کرد و اعتراف کرد که جواهرات را دزدیده
[ترجمه گوگل]بعد از چند ساعت سؤال، زندانی سرفه کرد و پذیرفت که جواهرات را دزدیده است

8. The diamond thief double-crossed his partners and gave them only worthless fake jewels.
[ترجمه ترگمان]دزد الماس خیز برداشت و به آن ها فقط جواهرات تقلبی داد
[ترجمه گوگل]دزد الماس دو بار از شرکای خود عبور کرد و تنها جواهرات جعلی نادان را به آنها داد

9. She raged when her jewels were stolen while under police protection.
[ترجمه ترگمان]وقتی که جواهرات او در تحت محافظت پلیس دزدیده شد، او از کوره در رفت
[ترجمه گوگل]او زمانی که تحت حفاظت پلیس بود، جواهرات او را مورد سرزنش قرار داد

10. Health is a jewel [treasure].
[ترجمه ترگمان]سلامتی یک جواهر است [ گنج ]
[ترجمه گوگل]سلامت یک جواهر است [گنج]

11. The jewels sparkled in the candlelight.
[ترجمه ترگمان]در نور شمع، جواهرات می درخشیدند
[ترجمه گوگل]جواهرات در نور شمع درخشیدند

12. She likes to adorn herself with jewels.
[ترجمه ترگمان]دوست دارد خود را با جواهرات تزیین کند
[ترجمه گوگل]او دوست دارد خودش را با جواهرات تزئین کند

13. The young girl adorned herself with jewels.
[ترجمه ترگمان]دختر جوان خود را با جواهرات آراسته بود
[ترجمه گوگل]دختر جوان خود را با جواهرات تزئین کرد

14. He spent important money on a small jewel for his wife.
[ترجمه ترگمان]پول مهم را در یک جواهر کوچک برای همسرش صرف کرد
[ترجمه گوگل]او پول مهم را برای جواهر کوچک خود برای همسرش صرف کرد

15. The jewels on her fingers sparkled.
[ترجمه ترگمان]جواهرات در انگشتان او می درخشید
[ترجمه گوگل]جواهرات روی انگشتانش جرقه زد


کلمات دیگر: