در همکاری و همدلی کامل، کاملا متوافق، glove and hand خیلی صمیمی، خیلی نزدیک، دوست یک دل ویکزبان، دوست همراز
hand in glove
در همکاری و همدلی کامل، کاملا متوافق، glove and hand خیلی صمیمی، خیلی نزدیک، دوست یک دل ویکزبان، دوست همراز
انگلیسی به فارسی
( glove and hand ) خیلی صمیمی، خیلی نزدیک، دوست یکدل ویکزبان، دوست همراز
دست در دستکش
مترادف و متضاد
in close cooperation
Synonyms: arm in arm, hand and glove, hand in hand, thick, thick as thieves
جملات نمونه
1. He was found to be hand in glove with the enemy.
[ترجمه ترگمان]پیدا بود که با دشمن دست و پنجه نرم کند
[ترجمه گوگل]او در دست دشمن بود
[ترجمه گوگل]او در دست دشمن بود
2. The terrorists are working hand in glove with the drug traffickers.
[ترجمه ترگمان]تروریست ها با قاچاقچیان مواد مخدر دست به دست هم در دستکش کار می کنند
[ترجمه گوگل]تروریست ها دست به کار با قاچاقچیان مواد مخدر دارند
[ترجمه گوگل]تروریست ها دست به کار با قاچاقچیان مواد مخدر دارند
3. The UN inspectors work hand in glove with the Western intelligence agencies.
[ترجمه ترگمان]بازرسان سازمان ملل با نهاده ای اطلاعاتی غربی دست به دست در دستکش کار می کنند
[ترجمه گوگل]بازرسان سازمان ملل متحد با سازمان های اطلاعاتی غربی دستکش می کنند
[ترجمه گوگل]بازرسان سازمان ملل متحد با سازمان های اطلاعاتی غربی دستکش می کنند
4. All night long the thought of his being hand in glove with Harry Martin had lingered at the back of her mind.
[ترجمه ترگمان]تمام شب فکر دست او در دستکش با هری مارتین در پشت سرش درنگ کرده بود
[ترجمه گوگل]در تمام طول شب اندیشه دست بودن او در دست هری مارتین در پشت ذهن او تنگ شده بود
[ترجمه گوگل]در تمام طول شب اندیشه دست بودن او در دست هری مارتین در پشت ذهن او تنگ شده بود
5. This statement fits hand in glove with the Corinthian assertions in 6: 12-
[ترجمه ترگمان]این عبارت با استفاده از عبارات قرنتیان در ۶: ۱۲ به دست می آید
[ترجمه گوگل]این بیانیه با دستاوردهای ادعاهای کورینتیان در 6: 12-
[ترجمه گوگل]این بیانیه با دستاوردهای ادعاهای کورینتیان در 6: 12-
6. Temperamentally and ideologically, the two men fit hand in glove.
[ترجمه ترگمان]temperamentally و ideologically دو مرد با دستکش دست به دست داشتند
[ترجمه گوگل]از لحاظ معنوی و ایدئولوژیک، دو مرد دست در دست دارند
[ترجمه گوگل]از لحاظ معنوی و ایدئولوژیک، دو مرد دست در دست دارند
7. He has all along worked hand in glove with Jack.
[ترجمه ترگمان] اون همیشه با \"جک\" تو یه دستکش کار می کرده
[ترجمه گوگل]او در تمام طول دست با دست جک کار کرده است
[ترجمه گوگل]او در تمام طول دست با دست جک کار کرده است
8. He hand in glove with our rivals.
[ترجمه ترگمان]با رقیب ما دستکش دست می کند
[ترجمه گوگل]او دستان خود را با رقیبان خود در دست دارد
[ترجمه گوگل]او دستان خود را با رقیبان خود در دست دارد
9. They work hand in glove with guys like Croft.
[ترجمه ترگمان]اونا با افرادی مثل کرافت تو دستکش کار میکنن
[ترجمه گوگل]آنها با بچه هایی مانند Croft دستکش می کنند
[ترجمه گوگل]آنها با بچه هایی مانند Croft دستکش می کنند
10. Can Buddy and Charles work hand in glove?
[ترجمه ترگمان]آیا رفیق و چارلز در دستکش کار می کنند؟
[ترجمه گوگل]آیا دوست و چارلز میتوانند دستکش را دستکش کنند؟
[ترجمه گوگل]آیا دوست و چارلز میتوانند دستکش را دستکش کنند؟
11. They worked together hand in glove.
[ترجمه ترگمان]با هم دست در دستکش کار می کردند
[ترجمه گوگل]آنها با هم دست در دست هم دادند
[ترجمه گوگل]آنها با هم دست در دست هم دادند
12. The local police are working hand in glove with the FBI to find the bank robbers.
[ترجمه ترگمان]پلیس محلی با اف بی آی هم کاری می کند تا دزد بانکی را پیدا کند
[ترجمه گوگل]پلیس محلی برای دست یافتن به سارقان بانکی دست به دست هم می دهد تا با FBI دست و پنجه نرم کند
[ترجمه گوگل]پلیس محلی برای دست یافتن به سارقان بانکی دست به دست هم می دهد تا با FBI دست و پنجه نرم کند
13. The workers in our group always work hand in glove, so we are so quick.
[ترجمه ترگمان]کارگران در گروه ما همیشه دست در دستکش کار می کنند، بنابراین ما خیلی سریع عمل می کنیم
[ترجمه گوگل]کارگران گروه ما همیشه با دستکش کار می کنند، بنابراین ما خیلی سریع هستیم
[ترجمه گوگل]کارگران گروه ما همیشه با دستکش کار می کنند، بنابراین ما خیلی سریع هستیم
14. Drug trafficking goes hand in glove with other sorts of crime.
[ترجمه ترگمان]قاچاق مواد مخدر با انواع جرائم دیگر دست به دست می شود
[ترجمه گوگل]قاچاق مواد مخدر با سایر جنایات دست و پنجه نرم می کند
[ترجمه گوگل]قاچاق مواد مخدر با سایر جنایات دست و پنجه نرم می کند
پیشنهاد کاربران
همکاری و همدلی به ویژه در کار غیرقانونی
معادل فارسیش میشه دستشون تو یه کاسه است
They were hand in glove with the refree
اونا با داور دستشون تو یه کاسه بود
They were hand in glove with the refree
اونا با داور دستشون تو یه کاسه بود
دست به یکی کردن
تبانی کردن
تبانی کردن
in close collusion or association.
"they were working hand in glove with our enemies"
"they were working hand in glove with our enemies"
کلمات دیگر: