کلمه جو
صفحه اصلی

hammer out


1- (با چکش کاری) شکل دادن به، ساختن 2- (باچکش زدن) صاف کردن 3- بیرون آوردن (باچکش) 4- به توافق رسیدن

انگلیسی به فارسی

چک کردن


انگلیسی به انگلیسی

• fashion, form, shape

جملات نمونه

1. The machine can hammer out metal very thin.
[ترجمه ترگمان]دستگاه می تواند فلز را خیلی نازک کند
[ترجمه گوگل]این دستگاه می تواند از فلز بسیار نازک استفاده کند

2. I think we can hammer out a solution.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم ما می توانیم یک راه حل را حل کنیم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم می توانیم راه حلی پیدا کنیم

3. Leading oil producers tried to hammer out a deal.
[ترجمه فرشته] تولیدکنندگان پیشتاز نفت سعی کردند تا در معامله به توافق برسند.
[ترجمه شیما] تولید کنندگان پیشتاز نفت سعی کردند معامله را جوش دهند.
[ترجمه ترگمان]تولیدکنندگان پیشتاز نفت سعی کردند تا معامله ای انجام دهند
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان پیشرو تلاش کردند تا معامله را انجام دهند

4. The capitalist tried to hammer out an agreement with workers on overtime pay.
[ترجمه ترگمان]سرمایه دار تلاش کرد قراردادی با کارگران در خصوص حقوق اضافه کاری تنظیم کند
[ترجمه گوگل]سرمایه دار تلاش کرد تا قراردادی را با کارگران در مورد اضافه کاری اضافه کند

5. It was social laughter, an attempt to hammer out a common weapon against despair.
[ترجمه ترگمان]خنده اجتماعی بود، تلاشی برای کوبیدن یک اسلحه مشترک در برابر ناامیدی
[ترجمه گوگل]این خنده اجتماعی بود، تلاش برای کشیدن یک سلاح معمولی در برابر ناامیدی

6. The toxic substances department must approve it and hammer out a legal agreement with the group before moving forward.
[ترجمه ترگمان]اداره مواد سمی باید آن را تایید کرده و پیش از حرکت به جلو یک قرارداد قانونی با این گروه انجام دهد
[ترجمه گوگل]بخش مواد سمی باید آن را تصویب و قبل از حرکت به سمت جلو، یک توافق قانونی با گروه ایجاد کند

7. The central purpose is to hammer out long-term strategies for the nation as a whole.
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی چکش زدن استراتژی های بلند مدت برای ملت به عنوان یک کل است
[ترجمه گوگل]هدف اصلی این است که استراتژی های درازمدت برای ملت را به طور کلی بچرخانیم

8. I managed to hammer out the brief for the debate.
[ترجمه ترگمان]توانستم برای بحث کوتاهی را تنظیم کنم
[ترجمه گوگل]من توانستم خلاصه ای برای بحث و گفتگو بگذارم

9. Can you hammer out the dent in the side of my car?
[ترجمه ترگمان]میشه یه چکش به سمت ماشین من بزنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم از طرف ماشین ماشین چنگ بزنم؟

10. After the major agreement, we had to hammer out the details.
[ترجمه ترگمان]پس از توافق اصلی، ما باید جزئیات را مشخص کنیم
[ترجمه گوگل]پس از توافق عمده، ما مجبور بودیم جزئیات را چک کنیم

11. We are required to learn to hammer out beautiful dishes in precious metals.
[ترجمه ترگمان]ما باید یاد بگیریم که غذاهای زیبا را در فلزات با ارزش یاد بگیریم
[ترجمه گوگل]ما ملزم به یادگیری است که از ظروف زیبا در فلزات گرانبها استفاده کنیم

12. It took over three months to hammer out the distributorship agreement.
[ترجمه ترگمان]سه ماه طول کشید تا قرارداد distributorship امضا شود
[ترجمه گوگل]بیش از سه ماه طول کشید تا توافقنامه توزیع را خنثی کند

13. The government tried to hammer out an agreement with workers.
[ترجمه ترگمان]دولت سعی کرد با کارگران به توافقی دست یابد
[ترجمه گوگل]دولت سعی کرد با کارگران یک قرارداد را به دست بگیرد

14. Unfortunately, Asia lacks any real security forum to hammer out problems.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، آسیا فاقد هیچ فروم های امنیتی واقعی برای حل مشکلات است
[ترجمه گوگل]متأسفانه، آسیا فاقد هر گونه امنیت امنیتی واقعی برای حل مشکلات است

15. Please hammer out these nails.
[ترجمه ترگمان] لطفا این میخ ها رو بیار بیرون
[ترجمه گوگل]لطفا این ناخن ها را چک کنید

پیشنهاد کاربران

به راه حل رسیدن، به نتیجه رسیدن

بیان کردن متوالی ( مثل ضربه چکش ) ، ایجاد و باعث چیزی شدن

( طرح، برنامه و. . . ) تنظیم کردن


کلمات دیگر: