کلمه جو
صفحه اصلی

jinks


جست وخیز، خوشی، بازی

انگلیسی به فارسی

جینکس، طفره، گریز، شوخی، لطفه، طفره رفتن، بسرعت حرکت کردن، بسرعت چرخ زدن


انگلیسی به انگلیسی

• revelry, liveliness

جملات نمونه

1. As they reached the start-finish line Prost jinked right and drew abreast.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به خط پایان - finish رسیدند، Prost jinked راست ایستاد و به سمت راست حرکت کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها به خط پایان شروع کردند، پروست به سمت راست حرکت کرد و به سمت راست حرکت کرد

2. He jinked left, then right, throwing the plane into steep and sudden turns.
[ترجمه ترگمان]او از چپ به راست به چپ و راست می رود، سپس با سرعت هواپیما را به سوی شیب تند و ناگهانی می اندازد
[ترجمه گوگل]او به سمت چپ و سپس سمت راست حرکت کرد و هواپیما را به چرخشهای شدید و ناگهانی پرتاب کرد

3. Even then I jinked from side to side as I pulled the hood back.
[ترجمه ترگمان]حتی بعد از اینکه کاپوت را عقب کشیدم کنار هم ایستادم
[ترجمه گوگل]حتی بعد از آنکه من کلاه را برداشتم، از سمت به سمت چپ زدم

4. Dot realized she'd already left to visit the man who was a gutless jink.
[ترجمه ترگمان]دات متوجه شد که از همین الان رفته به دیدن مردی که اون ور پرسه می زد
[ترجمه گوگل]نقطه متوجه شد که او قبلا به آنجا رفته است تا از مردی که یک جینک بیگانه بود بازدید کند

5. Swifts jinked and swooped in the enclosed space with the grace of dolphins.
[ترجمه ترگمان]swifts jinked (swifts jinked)و با لطف دلفین ها، در فضای سرپوشیده به پرواز در آمدند
[ترجمه گوگل]چرخش ها در فضای محصور و با لطف دلفین ها جینک شده اند

6. He rushes me, and I jink and move, almost too late.
[ترجمه ترگمان]او به من نزدیک می شود و من به سرعت حرکت می کنم و تقریبا تا دیر وقت حرکت می کنم
[ترجمه گوگل]او مرا میسوزاند و من تقریبا خیلی دیر میروم و حرکت میکنم

7. Tony smiled and without moving his left knee dodged the blows, his torso jinking, neck muscles popping.
[ترجمه ترگمان]تونی لبخند زد و بی آن که زانوی چپش را تکان بدهد از ضربات مشت و torso بیرون زده بود و عضلات گردنش بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]تونی لبخند زد و بدون حرکت زانو به سمت چپ او ضربه ها را لرزاند، جرعه زدن به تنه خود، عضلات گردن ظاهر شد

8. While the incident curbed her wilder high jinks, Diana was always game for a dare.
[ترجمه ترگمان]در حالی که این حادثه jinks و wilder او را از بین برده بود، دیانا همیشه به خاطر جرات بازی می کرد
[ترجمه گوگل]در حالی که این حادثه موجب غرور وحشتناک او شد، دیانا همیشه جرات داشت

9. He jinked and tried a burst at long range, but the Halberstadt was diving hard now and pulling away.
[ترجمه ترگمان]از فاصله دور دست کشید و سعی کرد از فاصله دور منفجر شود، اما the به شدت شیرجه می زد و بیرون می کشید
[ترجمه گوگل]او با زدن و سقوط در دامنه وسیعی سقوط کرد، اما هالبراشتات اکنون سخت و غرق شد و از بین رفت

10. Sprint and jink though the gazelle may, there is nothing to deflect the cheetah from the chase.
[ترجمه ترگمان]دو سرعت و jink هر چند که زال ممکن است، چیزی برای منحرف کردن یوزپلنگ از شکار وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هرچند که ممکن است گازلین با سرعت و دقت حرکت کند، هیچ چیزی برای نابود کردن یتیم از تعقیب وجود ندارد

11. The high school seniors engaged in high jinks after commencement.
[ترجمه ترگمان]سال اول دبیرستان سال اول سال اول شروع کرده بودن
[ترجمه گوگل]سالمندان دبیرستان پس از شروع به جینک بالا وارد شدند

12. The students always have high jinks at their parties.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان همیشه به احزاب خود احترام می گذارند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان همیشه در جشن های خود جینکس های زیادی دارند

13. Dick Tuck, the grandfather of political high jinks, arranges for an adoring crowd, holding signs in Chinese, to greet gubernatorial candidate Richard Nixon in Los Angeles's Chinatown.
[ترجمه ترگمان]دیک Tuck، پدر بزرگ of های بلند سیاسی، برای خوش آمد گویی به مردم adoring در چین، برای خوشامد گویی به نامزد gubernatorial ریچارد نیکسون در محله چینی ها برگزار شد
[ترجمه گوگل]دیک توک، پدربزرگ و مادربزرگ بزرگ سیاسی، برای یک جمعیت محترم، با نشانه هایی از چینی ها، برای جشن گرفتن ریچارد نیکسون، کاندیدای ولسی جرگه در چینی ها در لس آنجلس، ترتیب می دهد

14. The students had high jinks in the classroom when the teacher left.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان وقتی معلم رفت، دانش آموزان دبیرستانی در کلاس داشتند
[ترجمه گوگل]هنگامی که معلم به سمت چپ رفت، دانش آموزان در کلاس درس احساسات خوبی داشتند


کلمات دیگر: