کلمه جو
صفحه اصلی

jihad


(عربی) جهاد، جهاد

انگلیسی به فارسی

جهاد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a holy war against enemies of Islam, undertaken by Muslims as a duty.

(2) تعریف: any fanatical crusade for an ideal or principle.

• struggle, campaign against something; holy war undertaken by muslims against those that do not believe in islam
a jihad is a holy war which islam allows muslims to fight against those who reject its teachings.

جملات نمونه

1. "The Only Solution Is Jihad Against the Invaders," says one. "Mullah Omar Is a Dagger Raised to Strike Each Occupier," says another.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر می گوید: \"راه حل، جهاد علیه the است،\" ملا عمر یک Dagger است که برای حمله به هر occupier بزرگ شده است
[ترجمه گوگل]یکی گفت: 'تنها راه حل جهاد علیه مهاجمان است ' یکی دیگر می گوید: «ملا عمر یک کرگدن است که به هر زبانی حمله می کند

2. "Gender jihad is the struggle against male chauvinistic, homophobic or sexist readings of the Islamic sacred texts, " said Abdennur Prado, one of the meeting's Spanish organisers.
[ترجمه ترگمان]Abdennur پرادو، یکی از برگزارکنندگان اسپانیایی این نشست، گفت: \" جهاد جنسی مبارزه ای علیه خواندن متن های مذهبی، همجنس گرایی یا تبعیض جنسیتی در متون مقدس اسلام است \"
[ترجمه گوگل]عبدالنور پرادو، یکی از سازمان دهندگان اسپانیایی این نشست، گفت: 'جهاد جنس مبارزه علیه قتل های مردمی شوهری، همجنسگرا و جنسیت متون مقدس اسلامی است '

3. That cell later became part of Egyptian Islamic Jihad, a group fighting to overthrow the Egyptian government.
[ترجمه ترگمان]آن سلول بعدها بخشی از جهاد اسلامی مصر شد، گروهی که برای براندازی دولت مصر مبارزه می کردند
[ترجمه گوگل]این سلول بعدا به بخشی از جهاد اسلامی مصر تبدیل شد، گروهی که برای سرنگونی دولت مصر تلاش می کردند

4. The aerial raids aimed at Hamas and Islamic Jihad targets are being called the most potent Israeli assault in Palestinian-populated territory since the 1967 Six Day War.
[ترجمه ترگمان]حملات هوایی با هدف حماس و اهداف جهاد اسلامی قوی ترین حمله اسرائیل در منطقه پرجمعیت فلسطین از زمان جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ است
[ترجمه گوگل]حمله هوایی به هدف جهاد اسلامی و حماس، حمله نیروهای اسرائیلی در قلمرو فلسطینی ها از زمان جنگ شش روزه 1967 نامیده می شود

5. One of them, Islamic Jihad, said the bomber entered Israel from Jordan.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها، جهاد اسلامی، گفت که بمب گذار از آردن وارد اسرائیل شد
[ترجمه گوگل]یکی از آنها، جهاد اسلامی، گفت که این بمب گذار از اردن وارد اسرائیل شد

6. Deccan Organization of the Islamic Jihad Army claimed responsibility for the attacks.
[ترجمه ترگمان]مدیر سازمان جهاد اسلامی، مسئولیت این حملات را بر عهده گرفت
[ترجمه گوگل]سازمان دکان سازمان جهاد اسلامی ایران مسئولیت حملات را بر عهده گرفت

7. Palestinian Islamic Jihad later claimed responsibility for the incident.
[ترجمه ترگمان]جهاد اسلامی فلسطین بعدا مسئولیت این حادثه را بر عهده گرفت
[ترجمه گوگل]جهاد اسلامی فلسطین بعدا مسئولیت این حادثه را بر عهده گرفت

8. The Palestinian militant group of Islamic Jihad claimed responsibility of the attack.
[ترجمه ترگمان]گروه نظامی جهاد اسلامی فلسطین مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت
[ترجمه گوگل]گروه شبه نظامی فلسطینی جهاد اسلامی مسئولیت حمله را بر عهده گرفت

9. The jihad for him was not about resistance and liberation, he said. It was about establishing a pan-Islamic state.
[ترجمه ترگمان]او گفت جهاد برای او در مورد مقاومت و آزادی نیست در مورد تاسیس یک دولت پان اسلامی بود
[ترجمه گوگل]او گفت که جهاد برای او در مورد مقاومت و آزادی نیست این در مورد ایجاد یک دولت پان اسلامی بود

10. In contrast, the Palestinian Islamic Jihad, which shares the same theology and ideology as Hamas but lacks a social-service-provision network, is no more lethal than the secular nationalist groups.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، جهاد اسلامی فلسطین که همان عقاید و ایدیولوژی را به عنوان حماس به اشتراک می گذارد اما فاقد یک شبکه ارائه خدمات اجتماعی است، کشنده تر از گروه های ملی گرای سکولار نیست
[ترجمه گوگل]در مقابل جهاد اسلامی فلسطین که همان الهیات و ایدئولوژی همانند حماس است، اما فاقد یک شبکه تامین اجتماعی است، مرگبارتر از گروه های ناسیونالیست سکولار است

11. If bin Laden has any role in the jihad, say, it is merely an icon.
[ترجمه ترگمان]اگر بن لادن در جهاد نقشی داشته باشد، این تنها یک نماد است
[ترجمه گوگل]اگر بن لادن در جهاد نقش داشته باشد، می گویند، این فقط یک نماد است

12. He said that Islamic Jihad had worked alongside two other militant organizations.
[ترجمه ترگمان]او گفت که جهاد اسلامی در کنار دو سازمان شبه نظامی دیگر کار کرده است
[ترجمه گوگل]وی گفت که جهاد اسلامی در کنار دو سازمان دیگر ستیزه جویان کار کرده است

13. While he remains at large the jihad will never be leaderless.
[ترجمه ترگمان]در حالی که او همچنان بزرگ است، جهاد هرگز رهبری نخواهد شد
[ترجمه گوگل]در حالی که او باقی می ماند، جهاد هرگز نخواهد بود

14. They are trying to stir up international jihad.
[ترجمه ترگمان]آن ها می کوشند تا جهاد بین المللی را برانگیزند
[ترجمه گوگل]آنها در حال تلاش برای جهاد بین المللی هستند


کلمات دیگر: