کلمه جو
صفحه اصلی

hamilton


الکساندر هامیلتون (دولتمرد امریکایی)، شهر هامیلتون (در کناره ی غربی دریاچه ی اونتاریو - کانادا)

انگلیسی به فارسی

الکساندر هامیلتون (دولتمرد آمریکایی)


شهر هامیلتون (در کنارهی غربی دریاچه‌ی اونتاریو - کانادا)


هامیلتون


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the capital of Bermuda.

• family name; alexander hamilton (1757-1804), american statesman, leader of the federalist party; capital of bermuda
hamilton is the capital of bermuda and its largest town. population: 6,000 (1990).

جملات نمونه

1. Lucy was staying in the nearby town of Hamilton.
[ترجمه ترگمان]لوسی در شهر نزدیک هامیلتون زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]لوسی در نزدیکی شهر همیلتون ماندنی شد

2. Willie Hamilton broke away early in the race.
[ترجمه ترگمان]ویلی همیلتون خیلی زود از مسابقه فرار کرد
[ترجمه گوگل]ویلی هامیلتون در اوایل مسابقه خاتمه داد

3. Hamilton waved his hand to signify that he didn't mind what they decided.
[ترجمه ترگمان]همیلتون دستش را تکان داد تا نشان دهد که او اهمیتی نمی دهد که آن ها چه تصمیمی گرفته اند
[ترجمه گوگل]همیلتون دست خود را به دست آورد تا نشان دهد که چه چیزی تصمیم گرفته است

4. Hamilton Oil announced that it had struck oil in the Liverpool Bay area of the Irish Sea.
[ترجمه ترگمان]هامیلتون اعلام کرد که در منطقه خلیج لیورپول در دریای ایرلند نفت مورد اصابت قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]همیلتون نفت اعلام کرد که در ناحیه خلیج لیورپول در دریای ایرلند نفت را زده است

5. Hamilton lives in a very select part of London.
[ترجمه ترگمان]همیلتون در بخش منتخبی از لندن زندگی می کند
[ترجمه گوگل]همیلتون در بخش بسیار انتخابی لندن زندگی می کند

6. Ann Hamilton was a Caucasian from New England.
[ترجمه ترگمان]آن همیلتون، اهل نیوانگلند بود
[ترجمه گوگل]ان هامیلتون قفقازی از نیو انگلند بود

7. Mr Hamilton was an odd, quiet man who walked with a stoop.
[ترجمه ترگمان]اقای همیلتون مردی بود غیر عادی و آرام که با یک خمیده راه می رفت
[ترجمه گوگل]آقای همیلتون یک مرد عجیب و آرام بود که با خجالتی می نشست

8. Hamilton is a great statesman and political thinker.
[ترجمه ترگمان]همیلتون یک سیاست مدار بزرگ و متفکر سیاسی است
[ترجمه گوگل]همیلتون یک دولتمرد بزرگ و متفکر سیاسی است

9. Distillery boss Billy Hamilton fears the worst after Heath was assisted off in the second-half with a torn calf muscle.
[ترجمه ترگمان]رئیس Distillery، بیلی همیلتون، از بدترین حادثه بعد از آنکه هیث در نیمه دوم با ماهیچه ساق پا زخمی شد، نگران است
[ترجمه گوگل]رئیس بیللی هامیلتون، رئیس شرکت ریخته گری، از بدترین حالت پس از اینکه هیت در نیمه دوم با عضله پاره شده گوساله، کمک می کند، ترس دارد

10. Hamilton agreed to sell him the story.
[ترجمه ترگمان]هامیلتون موافقت کرد که داستان را به او بفروشد
[ترجمه گوگل]همیلتون موافقت کرد که داستان او را به فروش برساند

11. Mr. Hamilton I find that, from start to finish, a most incredible contribution.
[ترجمه ترگمان]اقای همیلتون، من متوجه شدم که، از شروع به تموم کردن یه کمک فوق العاده باور نکردنی
[ترجمه گوگل]آقای هامیلتون، من متوجه شدم که از ابتدا تا انتها، سهم باورنکردنی را بیشتر می کند

12. Hamilton had disappeared through the connecting passage which led to their living quarters.
[ترجمه ترگمان]هامیلتون در راهرو که به محل زندگی شان منتهی می شد، ناپدید شده بود
[ترجمه گوگل]همیلتون از طریق گذرگاه ارتباطی که منجر به محوطه زندگی اش شده بود، ناپدید شد

13. That rapidly closed the gap, as Hamilton reached the turn in par in the afternoon and had victory in his sights.
[ترجمه ترگمان]این موضوع به سرعت این شکاف را بست، چون همیلتون در بعد از ظهر به نوبت رسید و در مناظر خود پیروز شد
[ترجمه گوگل]که فاصله را به سرعت بسته شد، همانطور که همیلتون بعد از ظهر به نوبه خود در پارس قرار گرفت و در مناظرش پیروزی داشت

14. A new TV series called "The Hamilton Dynasty" will be starting next autumn.
[ترجمه ترگمان]مجموعه تلویزیونی جدیدی به نام \"دودمان همیلتون\" در پاییز آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه گوگل]مجموعه تلویزیونی جدیدی به نام 'The Dynasty of Hamilton' از پاییز آینده شروع خواهد شد

15. Hamilton was described as a solitary man.
[ترجمه ترگمان]هامیلتون به عنوان یک مرد تک و تنها توصیف شد
[ترجمه گوگل]همیلتون به عنوان یک فرد انفرادی توصیف شد


کلمات دیگر: