کلمه جو
صفحه اصلی

landless


بی زمین، فاقد زمین، فاقد زمین a landless farmer کشاورز بیزمین

انگلیسی به فارسی

بیزمین، فاقد زمین


بدون زمین


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: landlessness (n.)
• : تعریف: not owning or having any land.

• not owning land, having no land
someone who is landless is prevented from owning the land that they farm, usually by large landowners or by the economic system.

جملات نمونه

1. a landless farmer
کشاورز بی زمین

2. the assignment of land to landless farmers
تقسیم زمین میان کشاورزان بی زمین

3. This project is designed to help landless people.
[ترجمه ترگمان]این پروژه برای کمک به افراد بدون زمین طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این پروژه برای کمک به مردم بدون زمین طراحی شده است

4. Worst hit are the hundreds of thousands of landless plantation workers, whose livelihood has disappeared.
[ترجمه ترگمان]بدتر از آن صدها هزار کارگر زمین بدون زمین هستند که معاش آن ها ناپدید شده است
[ترجمه گوگل]بدترین ضربه صدها هزار نفر از کارگران ناهنجار استوار است که معیشت آنها ناپدید شده است

5. The rising number of landless and marginal farmers poses a serious challenge.
[ترجمه ترگمان]تعداد افراد بدون زمین و کشاورزان حاشیه ای یک چالش جدی است
[ترجمه گوگل]تعداد روزافزون کشاورزان بی زمین و حاشیه ای، یک چالش جدی است

6. No landless peasants or laid-off workers are using their meager savings to buy sophisticated guns and enter into a career of crime.
[ترجمه ترگمان]هیچ روستایی بدون زمین و یا کارگران بی کار از پس انداز ناچیز خود برای خرید سلاح های پیچیده و وارد شدن به حرفه جنایت استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]هیچ دهقانی بدون زمین و یا کارگران بازنشسته با استفاده از صرفه جویی های ناکافی خود برای خرید اسلحه های پیچیده و وارد شدن به حرفه ای از جرم و جنایت هستند

7. These are usually landless people who have no hope of anything except scratching a living in the forest.
[ترجمه ترگمان]معمولا کسانی هستند که به جز چنگ زدن در جنگل هیچ امیدی به چیزی ندارند
[ترجمه گوگل]اینها معمولا مردم بی زمین هستند که هیچ امیدی به هیچ چیز ندارند، مگر اینکه در زندگی در جنگل خراب شوند

8. By teatime, Landless was well pleased with his day's work and the careful planning which had gone into it.
[ترجمه ترگمان]با صرف چای، از کار روزانه اش لذت می برد و نقشه careful که در آن شرکت کرده بود
[ترجمه گوگل]با تاتیوم، Landless با کار روزانه خود و برنامه ریزی دقیق که به آن رسیده بود خوشحال بود

9. A later law dealing with landless newcomers, specifies that they should receive half the property, and not two-thirds.
[ترجمه ترگمان]قانون بعدی که با تازه واردها دست و پنجه نرم می کند مشخص می کند که نیمی از ملک و نه دو سوم را باید دریافت کنند
[ترجمه گوگل]یک قانون بعد در مورد تازه واردان بی زمین، مشخص می کند که آنها باید نیمی از ملک را دریافت کنند و نه دو سوم آن

10. And Landless had just told him on the telephone that he had other fish to fry.
[ترجمه ترگمان]و landless به او گفته بود که او ماهی های دیگر را هم برای کباب کردن دارد
[ترجمه گوگل]و Landless فقط به او تلفن گفت که او ماهی های دیگر را به سرخ کردن

11. O'Neill doesn't seem capable of answering questions, and Landless wouldn't stop for me on a pedestrian crossing.
[ترجمه ترگمان]ان آی ای قادر به جواب دادن به سوال های جواب دادن نیست، و من هم در حین عبور از مرز عبور نمی کنم
[ترجمه گوگل]O'Neill به نظر نمی رسد قادر به پاسخ دادن به سوالات، و Landless برای من در یک گذر عابربانو متوقف نمی شود

12. For illiterate and landless serfs and peasants the language of their landlord made little difference to their lives.
[ترجمه ترگمان]برای روستاییان بی سواد و بدون زمین و روستاییان، زبان of تفاوت چندانی با زندگی آن ها نداشت
[ترجمه گوگل]برای سربهسرها و دهقانان بی سواد و بی دست و پا، زبان صاحب خانه آنها به زندگی آنها کمی متفاوت است

13. They are mostly jobless and landless, and they are often informally barred from villages.
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب بی کار و بدون زمین هستند و اغلب به طور غیر رسمی از روستاها منع می شوند
[ترجمه گوگل]آنها عمدتا بی بضاعت و بی زمین هستند و اغلب از روستاهای غیر رسمی ممنوع می شوند

14. In those years the landless peasants were brought to beggary.
[ترجمه ترگمان]در آن سال ها موژیکها را به گدایی آورده بودند
[ترجمه گوگل]در آن سالها دهقانان بدون زمین به گدایی آوردند

15. The problems of landless farmers have been all along the hot topic in various academic fields.
[ترجمه ترگمان]مشکلات کشاورزان بدون زمین در سراسر این موضوع داغ در زمینه های مختلف آکادمیک بوده است
[ترجمه گوگل]مشکلات کشاورزان بی زمین، در سرتاسر موضوعات مختلف دانشگاهی قرار گرفته است

a landless farmer

کشاورز بی‌زمین


پیشنهاد کاربران

بی سرزمین


کلمات دیگر: