کلمه جو
صفحه اصلی

hang by a thread

انگلیسی به فارسی

آویزان کردن یک موضوع


انگلیسی به انگلیسی

• be in a precarious situation

جملات نمونه

1. The player's career is hanging by a thread after this latest injury to his knee.
[ترجمه ترگمان]حرفه این بازیکن پس از آخرین آسیب به زانو در حال آویزان شدن است
[ترجمه گوگل]بعد از این آخرین آسیب به زانو، حرفه ای بازیکن با یک موضوع آویزان می شود

2. His life hung by a thread.
[ترجمه ترگمان]زندگیش با نخ آویخته شده بود
[ترجمه گوگل]زندگی او توسط یک موضوع آویزان شد

3. The mayor's political future has been hanging by a thread since the fraud scandal.
[ترجمه ترگمان]آینده سیاسی شهردار از زمان انتشار یک رسوایی بر سر زبان ها افتاده است
[ترجمه گوگل]آینده سیاسی شهردار از زمان رسوایی تقلب حل شده است

4. He is still in hospital, his life hanging by a thread.
[ترجمه ترگمان]، اون هنوز تو بیمارستانه زندگیش با نخ آویزون شده
[ترجمه گوگل]او هنوز در بیمارستان زندگی می کند، زندگی او حلقه ای است

5. The fragile peace was hanging by a thread as thousands of hardliners took to the streets.
[ترجمه ترگمان]این صلح شکننده توسط رشته ای که هزاران نفر از تندروها به خیابان ها کشیده شده بودند، آویزان بود
[ترجمه گوگل]صلح شکننده با یک موضوع آویزان شد، زیرا هزاران نفر از سختگیران به خیابان ها می آمدند

6. But, if it's only hanging by a thread, let it fall apart and build something new from the components.
[ترجمه ترگمان]اما اگر فقط با یک نخ آویزان شود، اجازه دهید آن از هم جدا شود و چیزی جدید از اجزا بسازد
[ترجمه گوگل]اما اگر فقط یک موضوع حلق آویز شود، اجازه دهید آن را از بین ببرد و چیزی از اجزای جدید ایجاد کند

7. This is a time of tension when the stakes may be high and a future plan hangs by a thread.
[ترجمه ترگمان]این زمانی از تنش است که خطرات ممکن است بالا باشد و یک برنامه آینده به یک رشته متصل شود
[ترجمه گوگل]این زمان تنش زمانی است که سهام ممکن است بالا باشد و یک طرح آینده با یک موضوع آویزان است

8. Ed was just hanging by a thread.
[ترجمه ترگمان]اد \"فقط با یه نخ آویزون شده بود\"
[ترجمه گوگل]اد فقط یک موضوع حلق آویز کرد

9. His job is hanging by a thread, as it is.
[ترجمه ترگمان] کارش با یه نخ آویزون شده، همونطور که هست
[ترجمه گوگل]کار او با یک موضوع حل شده است، همانطور که هست

10. As his health deteriorates, he seems to hang by a thread ( of regaining his strength ).
[ترجمه ترگمان]از آنجا که سلامت او خراب می شود، به نظر می رسد که با یک رشته (از دست دادن قدرت خود)به دار آویخته می شود
[ترجمه گوگل]همانطور که سلامت او بدتر می شود، او به نظر می رسد با یک موضوع (از بازیابی قدرت خود)

11. For example, Peace and democracy hang by a thread in this troubled country.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، صلح و دموکراسی با رشته ای در این کشور مشکل دار آویزان می شوند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، صلح و دموکراسی با یک موضوع در این کشور مشکل ایجاد شده است

12. Peace and democracy hang by a thread in this troubled country.
[ترجمه ترگمان]صلح و دموکراسی با رشته ای در این کشور مشکل دار آویزان می شوند
[ترجمه گوگل]صلح و دموکراسی با یک موضوع در این کشور مضطرب حلق آویز شده است

13. Liputin's teeth are by no means the only things that hang by a thread.
[ترجمه ترگمان]دندان های Liputin به هیچ وجه تنها چیزهایی هستند که با یک رشته ارتباط دارند
[ترجمه گوگل]دندان لیپوتین به هیچ وجه تنها چیزهایی است که توسط یک موضوع حلق آویز می شود

14. For some time after he dangerous operation, Keren's life hang by a thread.
[ترجمه ترگمان]برای مدتی پس از این عمل خطرناک، زندگی Keren با یک رشته رشته شده است
[ترجمه گوگل]بعضی از زمان ها بعد از عمل خطرناک او، زندگی کران با یک موضوع قطع می شود

پیشنهاد کاربران

به یه تار مو بند بودن

پا در هوا ماندن و نامعلومی عاقبت

بر روی لبه ی پرتگاه قدم برداشتن

در معرض نابودی، فروپاشی یا مرگ قرار داشتن
در شرایط یا موقعیت متزلزل/ نامساعد/خطرناک/نابسامان/نامتعادل بودن
در موقعیت نامعلوم یا نامشخصی قرار گرفتن
در شرایط شکننده ای بودن
*به تار مویی بند بودن
* پا در هوا بودن





کلمات دیگر: