همورابی، حمورابی (پادشاه بابل در سده ی هیجدهم پیش از میلاد)
hammurabi
همورابی، حمورابی (پادشاه بابل در سده ی هیجدهم پیش از میلاد)
انگلیسی به فارسی
حمروبی
همورابی، حمورابی (پادشاه بابل در سدهی هیجدهم پیش از میلاد)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a king and lawgiver of Babylonia (about the eighteenth century B.C.).
• (died 1750 bc) king of babylonia who established the code of laws known as the code of hammurabi
جملات نمونه
1. Literal punishment: for example, in the Code of Hammurabi, where someone's ox kills a child, then the ox owner's child is killed.
[ترجمه ترگمان]مجازات اعدام: برای مثال در قانون of، جایی که گاو نر یک کودک را می کشد، کودک مالک گاو نیز کشته می شود
[ترجمه گوگل]مجازات نامه ای: به عنوان مثال، در کد Hammurabi، جایی که الاغ کسی یک کودک را می کشد، پس فرزند صاحب الاغ کشته می شود
[ترجمه گوگل]مجازات نامه ای: به عنوان مثال، در کد Hammurabi، جایی که الاغ کسی یک کودک را می کشد، پس فرزند صاحب الاغ کشته می شود
2. Leads Title: We, International Hammurabi Company, working in both Iraq and Jordan.
[ترجمه ترگمان]عنوان: ما، شرکت بین المللی Hammurabi، که هم در عراق و هم در آردن کار می کنیم
[ترجمه گوگل]عنوان: ما، شرکت بین المللی Hammurabi که در عراق و اردن کار می کند
[ترجمه گوگل]عنوان: ما، شرکت بین المللی Hammurabi که در عراق و اردن کار می کند
3. Nevertheless, the code of Hammurabi marked an advance in ideas of justice.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، قانون of پیشرفت در افکار عدالت را نشان می داد
[ترجمه گوگل]با این وجود، کد هامروبی پیشرفت در ایده های عدالت را نشان داد
[ترجمه گوگل]با این وجود، کد هامروبی پیشرفت در ایده های عدالت را نشان داد
4. Ammiditana, the great-grandson of Hammurabi, still titled himself "king of the land of the Amorites", and his father and son bore the Canaanite names of Abieshuh and Ammisaduqa.
[ترجمه ترگمان]Ammiditana، که نوه بزرگش of بود، هنوز خود را \"پادشاه سرزمین of\" می دانست، و پدر و پسر او نام های Canaanite of و Ammisaduqa را بر دوش داشتند
[ترجمه گوگل]امیدیتانا، نوه بزرگ حمروز، همچنان خود را 'پادشاه سرزمین اموریان' نامید، و پدر و پسر او نامهای کنعانیان اباییوه و اممسادوقا را ذبح کردند
[ترجمه گوگل]امیدیتانا، نوه بزرگ حمروز، همچنان خود را 'پادشاه سرزمین اموریان' نامید، و پدر و پسر او نامهای کنعانیان اباییوه و اممسادوقا را ذبح کردند
5. It flourished under Hammurabi and Nebuchadnezzar II but declined after 562 b. c. and fell to the Persians in 53
[ترجمه ترگمان]این شهر در Hammurabi و بخت النصر دوم رشد کرده است، اما بعد از میلاد مسیح کاهش یافته است پ و در سال ۵۳ به میان ایرانیان سقوط کرد
[ترجمه گوگل]تحت حامروبی و نبوکدنصر دوم رشد کرد اما بعد از 562 ب ج و در 53 سالگی به ایرانیان افتاد
[ترجمه گوگل]تحت حامروبی و نبوکدنصر دوم رشد کرد اما بعد از 562 ب ج و در 53 سالگی به ایرانیان افتاد
6. Conclusion: The Code of Hammurabi incarnates the idea of justice of the Old Babylonians, which not quite the same as our modern idea of justice.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: کد of ایده عدالت of کهن را که دقیقا به عنوان ایده جدید ما از عدالت نبود، تعیین می کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: کد حمورابی عقیده عدالت بابلیان قدیمی را به وجود می آورد که کاملا مشابه عقاید مدرن ما نیست
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: کد حمورابی عقیده عدالت بابلیان قدیمی را به وجود می آورد که کاملا مشابه عقاید مدرن ما نیست
7. The Code of Hammurabi said what the Sumerians should not do. It also said how they would be punished if they violated any laws.
[ترجمه ترگمان]قانون of گفت که what را نباید انجام داد همچنین اظهار داشت که اگر آن ها هر گونه قانونی را نقض کنند مجازات خواهند شد
[ترجمه گوگل]کد Hammurabi گفت که آنچه سومرها نباید انجام دهند همچنین گفت که اگر آنها هرگونه قوانین را نقض کنند مجازات خواهند شد
[ترجمه گوگل]کد Hammurabi گفت که آنچه سومرها نباید انجام دهند همچنین گفت که اگر آنها هرگونه قوانین را نقض کنند مجازات خواهند شد
8. Babylon the Great greets you . I, Hammurabi, desire peace with all my neighbors - even your puny culture.
[ترجمه ترگمان] از \"بابل\" بهت تبریک می گم من، hammurabi، آرزوی صلح با همه همسایه های من - حتی با فرهنگ puny
[ترجمه گوگل]بابل بزرگ به شما سلام می کند من، هاموربی، آرزوی صلح با همسایگانم - حتی فرهنگ مجردی هم دارم
[ترجمه گوگل]بابل بزرگ به شما سلام می کند من، هاموربی، آرزوی صلح با همسایگانم - حتی فرهنگ مجردی هم دارم
9. The law code of Hammurabi is available to us and there's a preface to it in which he basically explains why you should obey the rules that he now is laying down for you.
[ترجمه ترگمان]قانون law برای ما در دسترس است و یک مقدمه در آن وجود دارد که در آن او اساسا توضیح می دهد که چرا شما باید از قوانینی که او اکنون برای شما وضع کرده است اطاعت کنید
[ترجمه گوگل]کد قانون Hammurabi برای ما در دسترس است و مقدمه ای بر آن است که در آن اساسا توضیح می دهد که چرا شما باید قوانینی را که او اکنون برای شما تعیین می کند، زیر نظر داشته باشید
[ترجمه گوگل]کد قانون Hammurabi برای ما در دسترس است و مقدمه ای بر آن است که در آن اساسا توضیح می دهد که چرا شما باید قوانینی را که او اکنون برای شما تعیین می کند، زیر نظر داشته باشید
10. The following are some laws from the Code of Hammurabi. Subjects of the Babylonian Empire could find a law to govern just about everything they did.
[ترجمه ترگمان]در زیر برخی از قوانین مربوط به قانون Hammurabi آورده شده است موضوعات امپراطوری بابلی ممکن است قانونی برای حکومت کردن در مورد هر کاری که آن ها انجام می دادند پیدا کند
[ترجمه گوگل]بعضی از قوانین کد Hammurabi زیر است اشخاص امپراتوری بابلی می توانند قانون را در مورد همه چیزهایی که انجام می دهند، پیدا کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از قوانین کد Hammurabi زیر است اشخاص امپراتوری بابلی می توانند قانون را در مورد همه چیزهایی که انجام می دهند، پیدا کنند
11. Babylon the great and its superior people greet you. I, Hammurabi, desire peace with all my neighbors - even your puny culture.
[ترجمه ترگمان]بابل بزرگ است و مردم مافوق آن به شما خوشامد می گویند من، hammurabi، آرزوی صلح با همه همسایه های من - حتی با فرهنگ puny
[ترجمه گوگل]بابل، بزرگ و مردم برتر آن، به شما سلام می کند من، هاموربی، آرزوی صلح با همسایگانم - حتی فرهنگ مجردی هم دارم
[ترجمه گوگل]بابل، بزرگ و مردم برتر آن، به شما سلام می کند من، هاموربی، آرزوی صلح با همسایگانم - حتی فرهنگ مجردی هم دارم
12. THE lending of money at interest goes back, at least, to the Babylon of Hammurabi in 1775BC. So does its regulation.
[ترجمه ترگمان]اعطای وام به سود، دست کم، به بابل در سال ۱۷۷۵ پیش از میلاد باز می گردد مقررات آن نیز همین طور است
[ترجمه گوگل]قرض دادن پول به نفع، حداقل، به بابیلون Hammurabi در 1775BC برگردانده می شود بنابراین مقررات آن را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]قرض دادن پول به نفع، حداقل، به بابیلون Hammurabi در 1775BC برگردانده می شود بنابراین مقررات آن را انجام می دهد
13. The Babylonian kingdom flourished under the rule of the famous King, Hammurabi[2] (1792-1750 BC[3]).
[ترجمه ترگمان]پادشاهی بابلی در دوران سلطنت شاه معروف، (۲)(۱۷۹۲ - ۱۷۵۰ پیش از میلاد)رشد کرد
[ترجمه گوگل]پادشاهی بابل تحت حکومت شاه معروف، Hammurabi [2] (1792-1750 پیش از میلاد) [3] رونق گرفت
[ترجمه گوگل]پادشاهی بابل تحت حکومت شاه معروف، Hammurabi [2] (1792-1750 پیش از میلاد) [3] رونق گرفت
14. Abraham may have lived as early as the days of Hammurabi in Babylon.
[ترجمه ترگمان]ابراهیم ممکن است زودتر از روزه ای of در بابل زندگی کند
[ترجمه گوگل]ابراهیم ممکن است زودتر از روزهای هامروبی در بابل زندگی کند
[ترجمه گوگل]ابراهیم ممکن است زودتر از روزهای هامروبی در بابل زندگی کند
کلمات دیگر: