(عامیانه) 1- با خشونت رفتار کردن با 2- پرسه زدن، از جایی به جایی رفتن 3- خودمانی بحث و شور کردن 4- در بوته ی فراموشی افتادن
kick around
(عامیانه) 1- با خشونت رفتار کردن با 2- پرسه زدن، از جایی به جایی رفتن 3- خودمانی بحث و شور کردن 4- در بوته ی فراموشی افتادن
انگلیسی به فارسی
بدرفتاری کردن، قلدری کردن
پرسه زدن
در اطراف پرسه زدن
انگلیسی به انگلیسی
• abuse; wander about aimlessly
مترادف و متضاد
Abuse or mistreat; to bully
Wander loose; to float around; to hang around
جملات نمونه
1. The idea of flight had been kicking around for centuries before man actually achieved it.
[ترجمه ترگمان]فکر پرواز قرن ها قبل از اینکه بشر واقعا به آن دست یابد، شروع به لگد زدن به آن کرده بود
[ترجمه گوگل]ایده پرواز برای قرن ها پیش از آنکه انسان به طور واقعی آن را به دست آورد، پیش می رفت
[ترجمه گوگل]ایده پرواز برای قرن ها پیش از آنکه انسان به طور واقعی آن را به دست آورد، پیش می رفت
2. There must be a copy of it kicking around the office somewhere.
[ترجمه ترگمان]باید یه کپی ازش باشه که یه جایی در حال لگد زدن به دفتر باشه
[ترجمه گوگل]باید یک نسخه از آن را لگد زدن در اطراف دفتر در جایی
[ترجمه گوگل]باید یک نسخه از آن را لگد زدن در اطراف دفتر در جایی
3. There's a copy of the report kicking around somewhere.
[ترجمه ترگمان]یه کپی از گزارش در جایی پیدا می شه
[ترجمه گوگل]یک کپی از گزارش وجود دارد که لگد زدن دارد
[ترجمه گوگل]یک کپی از گزارش وجود دارد که لگد زدن دارد
4. I found this book kicking around upstairs; is it yours?
[ترجمه ترگمان]این کتاب را پیدا کردم که در طبقه بالا لگد می زد، آن مال شماست؟
[ترجمه گوگل]این کتاب را در اطراف طبقه بالا پیدا کردم؛ آیا مال شماست؟
[ترجمه گوگل]این کتاب را در اطراف طبقه بالا پیدا کردم؛ آیا مال شماست؟
5. My grandfather is still kicking around!
[ترجمه ترگمان]! پدربزرگم هنوز داره لگد می زنه
[ترجمه گوگل]پدربزرگ من هنوز لگد زدن است!
[ترجمه گوگل]پدربزرگ من هنوز لگد زدن است!
6. Is the chairman still kicking around? I thought he had left years ago.
[ترجمه ترگمان]رئیس هنوز داره بر می گرده؟ فکر می کردم سال ها پیش رفته
[ترجمه گوگل]آیا رئیس هنوز لقب گرفته است؟ فکر کردم او سالها پیش ترک کرده بود
[ترجمه گوگل]آیا رئیس هنوز لقب گرفته است؟ فکر کردم او سالها پیش ترک کرده بود
7. Davis kicked around in several stock companies.
[ترجمه ترگمان]دیویس چندین شرکت سهامی را لگد کرد
[ترجمه گوگل]دیویس در چندین شرکت سهامی لقب گرفت
[ترجمه گوگل]دیویس در چندین شرکت سهامی لقب گرفت
8. I've been kicking around Europe since I saw you last.
[ترجمه ترگمان]از آخرین باری که تو رو دیدم داشتم به اروپا لگد می زدم
[ترجمه گوگل]من از زمان دیدار شما گذشته بودم در اطراف اروپا لگد می زدم
[ترجمه گوگل]من از زمان دیدار شما گذشته بودم در اطراف اروپا لگد می زدم
9. This old suitcase looks as though it has been kicked around a lot.
[ترجمه ترگمان]این چمدان کهنه طوری به نظر می رسد که انگار خیلی دور انداخته شده است
[ترجمه گوگل]این چمدان قدیمی به نظر می رسد به طوری که آن را در اطراف زیادی لگد زده است
[ترجمه گوگل]این چمدان قدیمی به نظر می رسد به طوری که آن را در اطراف زیادی لگد زده است
10. They started to kick around the idea of an electric scraper.
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به لگد زدن به دور ایده یک scraper الکتریکی کردند
[ترجمه گوگل]آنها شروع به عقب انداختن ایده یک برش الکتریکی کردند
[ترجمه گوگل]آنها شروع به عقب انداختن ایده یک برش الکتریکی کردند
11. There's a pen kicking around on my desk somewhere.
[ترجمه ترگمان]یک خودکار در جایی روی میز من لگد می زند
[ترجمه گوگل]یک قلم روی جیبم میزنم
[ترجمه گوگل]یک قلم روی جیبم میزنم
12. My shirt is kicking around on the floor somewhere.
[ترجمه ترگمان]پیرهنم داره یه جایی رو زمین لگد می زنه
[ترجمه گوگل]پیراهن من در جایی لگد میزنه
[ترجمه گوگل]پیراهن من در جایی لگد میزنه
13. She'd had enough of being kicked around by her boss.
[ترجمه ترگمان]او به اندازه کافی کتک خورده بود که رییسش با لگد به این طرف و آن طرف لگد بزند
[ترجمه گوگل]او تا به حال کافی بود که توسط رئیس او لگد زدن
[ترجمه گوگل]او تا به حال کافی بود که توسط رئیس او لگد زدن
14. They spent the summer kicking around Europe.
[ترجمه ترگمان]آن ها تابستان را در اطراف اروپا سپری کردند
[ترجمه گوگل]آنها تابستان تابستان را در اطراف اروپا گذراندند
[ترجمه گوگل]آنها تابستان تابستان را در اطراف اروپا گذراندند
15. He kicked around a good deal before settling down.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به زمین بیفتد، با لگد به اطراف لگد زد
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه عقب نشینی کند، یک معامله خوب انجام داد
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه عقب نشینی کند، یک معامله خوب انجام داد
پیشنهاد کاربران
To discuss informally
بطور عامیانه و خودمانی درمورد چیزی بحث کردن
بطور عامیانه و خودمانی درمورد چیزی بحث کردن
کلمات دیگر: