حرکات تند و سریع، ناگهان حرکت کردن، تکان سریع دادن، زود کشیدن، تکان تند دادن
jerking
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• sudden spasmodic move; act of pulling or throwing with a jerk; act of masturbating (vulgar slang)
جملات نمونه
1. a train jerking past the station
ترنی که تلق تلق کنان (تکان تکان خوران) از ایستگاه رد می شد
2. the fish was jerking and tumbling on the fishing boat's deck
ماهی،روی عرشه ی کشتی ماهی گیری می جنبید و معلق می زد.
3. two cripples who were jerking along a street
دو معلول که در راستای خیابان تند تند می لنگیدند
4. 'What'll we do with them?' he asked, jerking his thumb at the suitcases.
[ترجمه ترگمان]با آن ها چه کار کنیم؟ و شستش را به سوی چمدان درآورد و پرسید:
[ترجمه گوگل]'ما با آنها چه میکنیم؟' او پرسید، انگشت شست خود را در چمدان ها حرکات می کند
[ترجمه گوگل]'ما با آنها چه میکنیم؟' او پرسید، انگشت شست خود را در چمدان ها حرکات می کند
5. "What's wrong?" she asked, jerking her head up.
[ترجمه ترگمان]چی شده؟ و سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]'مشکل چیه؟' او پرسید، سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]'مشکل چیه؟' او پرسید، سرش را تکان داد
6. "This is Brady Coyne," said Sam, jerking his head in my direction.
[ترجمه ترگمان]سام در حالی که سرش را به سمت من تکان می داد گفت: \" این Brady کوین است \"
[ترجمه گوگل]سم گفت: 'این برادی کوین است، سرش را به سمت من حرکت داد
[ترجمه گوگل]سم گفت: 'این برادی کوین است، سرش را به سمت من حرکت داد
7. She had woken then, jerking bolt upright, her heart pounding against her ribs.
[ترجمه ترگمان]او از خواب بیدار شده بود و از جایش بلند شده بود و قلبش به سینه اش می کوبید
[ترجمه گوگل]او بعدا از خواب بیدار شده بود، پیچ و مهره را به آرامی چرخاند، قلب او را در برابر دنده هایش می لرزاند
[ترجمه گوگل]او بعدا از خواب بیدار شده بود، پیچ و مهره را به آرامی چرخاند، قلب او را در برابر دنده هایش می لرزاند
8. Press the button gently but firmly and without jerking the camcorder each time you start and stop.
[ترجمه ترگمان]دکمه را به آرامی فشار دهید، اما محکم و محکم دکمه را فشار دهید و هر دفعه که شروع می کنید، دوربین را تکان بدهید و دست نگه دارید
[ترجمه گوگل]هر بار که شما شروع و توقف را فشار دهید، دکمه را به آرامی، اما بصورتی پایدار و محکم و بدون حرکت دادن دوربین فیلمربداری
[ترجمه گوگل]هر بار که شما شروع و توقف را فشار دهید، دکمه را به آرامی، اما بصورتی پایدار و محکم و بدون حرکت دادن دوربین فیلمربداری
9. The kettle began to boil, its ill-fitting lid jerking under the pressure of the steam inside.
[ترجمه ترگمان]کتری شروع به جوش زدن کرد، در صندوق کثیف آن زیر فشار بخار بود
[ترجمه گوگل]کتری شروع به جوشیدن کرد، روی صندلی ناهموار آن، تحت تاثیر فشار داخل بخار قرار گرفت
[ترجمه گوگل]کتری شروع به جوشیدن کرد، روی صندلی ناهموار آن، تحت تاثیر فشار داخل بخار قرار گرفت
10. Polly caught her breath, instinctively jerking backwards away from him.
[ترجمه ترگمان]جان پولی نفسش را حبس کرد و به طور غریزی از او دور شد
[ترجمه گوگل]پولی نفس خود را گرفت، به طور غریزی به عقب دور از او حرکت کرد
[ترجمه گوگل]پولی نفس خود را گرفت، به طور غریزی به عقب دور از او حرکت کرد
11. The ride was rough, the wheel jerking out of my grip.
[ترجمه ترگمان]سواری خشن بود و چرخ های آن از چنگ من خارج می شدند
[ترجمه گوگل]سوار شدید بود، چرخ از حرکت من خارج شد
[ترجمه گوگل]سوار شدید بود، چرخ از حرکت من خارج شد
12. But she was breathing very heavily and jerking her legs in a funny way, as if something hurt her.
[ترجمه ترگمان]اما به سختی نفس می کشید و پاهایش را با یک حالت خنده دار تکان می داد، انگار که چیزی او را آزار می داد
[ترجمه گوگل]اما او به شدت تنفس کرد و پاهای او را به شیوه ای خنده دار تکان داد، مثل اینکه چیزی به او آسیب برساند
[ترجمه گوگل]اما او به شدت تنفس کرد و پاهای او را به شیوه ای خنده دار تکان داد، مثل اینکه چیزی به او آسیب برساند
13. There was no spasmodic jerking, nothing but the angry resurgence of the phosphorus embers as the bullets slammed home.
[ترجمه ترگمان]همچنان که گلوله ها به خانه باز می گشتند، هیچ حرکتی نکرد، هیچ چیز، جز the سرخ فسفر که گلوله ها به خانه باز می شد
[ترجمه گوگل]هیچ حرکات اسپاسموتیک وجود نداشت، چیزی جز انعطاف پذیری عصبانیت از غبارهای فسفر به دلیل اینکه گلوله ها به خانه زدند
[ترجمه گوگل]هیچ حرکات اسپاسموتیک وجود نداشت، چیزی جز انعطاف پذیری عصبانیت از غبارهای فسفر به دلیل اینکه گلوله ها به خانه زدند
14. He sat there shivering until dawn, nodding occasionally, jerking awake with a cry.
[ترجمه ترگمان]آنجا نشسته بود و می لرزید، تا سپیده دم، و گاهی سرش را تکان می داد و با فریادی از خواب بیدار می شد
[ترجمه گوگل]او صبح به خورشید می لرزد، گاهی گریه می کند، گریه می کند و بیدار می شود
[ترجمه گوگل]او صبح به خورشید می لرزد، گاهی گریه می کند، گریه می کند و بیدار می شود
پیشنهاد کاربران
پرشی
Jerking movements
حرکات پرشی ( در علوم پزشکی )
Jerking movements
حرکات پرشی ( در علوم پزشکی )
کلمات دیگر: