کلمه جو
صفحه اصلی

front room


اتاق جلو خانه (معمولا اتاق نشیمن)

انگلیسی به فارسی

اتاق جلو خانه (به‌طور معمول اتاق نشیمن)


اتاق جلویی


مترادف و متضاد

living room


Synonyms: best room, drawing room, foreroom, morning room, parlor, salon, sitting room, withdrawing room


جملات نمونه

1. The front room was strewn with books and clothes.
[ترجمه ترگمان]اتاق جلویی با کتاب ها و لباس ها پر شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق جلو با کتاب و لباس پوشید

2. He fell asleep in the front room so I covered him up with a duvet.
[ترجمه ترگمان]او در اتاق جلویی به خواب رفت و من او را با پارچه ای پوشاندم
[ترجمه گوگل]او در اتاق جلو خوابید، بنابراین او را با لباس پوشیدم

3. Her front room was kept immaculate.
[ترجمه ترگمان]اتاق او معصوم بود
[ترجمه گوگل]اتاق جلوی خود را بی نظیر نگه داشته شد

4. He was in the front room, or the lounge or whatever you want to call it.
[ترجمه ترگمان]اون تو اتاق جلویی بود یا اتاق استراحت یا هر چی که بخوای بهش زنگ بزنی
[ترجمه گوگل]او در اتاق جلو، یا در اتاق نشیمن یا هر چیزی که می خواهید آن را بنویسید

5. An open fire was burning in the front room.
[ترجمه ترگمان]در اتاق جلویی بخاری روشن بود
[ترجمه گوگل]یک اتاق باز در آتش سوزانده شد

6. Tom was in the front room sleeping the sleep of the dead.
[ترجمه ترگمان]تام در اتاق جلویی خوابیده بود و به خواب رفته بود
[ترجمه گوگل]تام در اتاق جلو بود خواب خواب مرده

7. The front room was used mainly for entertaining visitors.
[ترجمه ترگمان]اتاق جلویی عمدتا برای پذیرایی از بازدیدکنندگان مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه گوگل]اتاق جلوی عمدتا برای بازدیدکنندگان سرگرم کننده استفاده شد

8. She ushered me into the front room, which served as her office.
[ترجمه ترگمان]مرا به اتاق جلویی راهنمایی کرد که در دفتر کارش بود
[ترجمه گوگل]او مرا به اتاق جلوی من رساند که دفتر او بود

9. Let's go through to the front room .
[ترجمه ترگمان]برویم به اتاق جلویی
[ترجمه گوگل]بیایید برویم به اتاق جلو

10. They keep the front room for visitors.
[ترجمه ترگمان]آن ها اتاق جلویی را برای بازدید کنندگان نگه می دارند
[ترجمه گوگل]آنها جلوی اتاق را برای بازدیدکنندگان نگه می دارند

11. Roland Major sat in the middle of the front room that had already been cleaned and refused to help.
[ترجمه ترگمان]رولاند اصلی در وسط اتاق جلویی نشسته بود که قبلا تمیز شده بود و از کمک خودداری کرده بود
[ترجمه گوگل]رولاند ماجور در وسط اتاق جلوی نشسته بود که قبلا تمیز شده بود و حاضر به کمک نبود

12. She glanced into the front room.
[ترجمه ترگمان]به اتاق جلویی نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به اتاق جلویی نگاه کرد

13. She took me into the first-floor front room, where my father had already been laid out in his coffin.
[ترجمه ترگمان]او مرا به اتاق اول طبقه اول برد، جایی که پدرم قبلا در تابوت او گذاشته بود
[ترجمه گوگل]او مرا به اتاق فرعی طبقه اول برد، جایی که پدرم در تابوت او گذاشته بود

14. Patrick followed Ben Travers into his front room.
[ترجمه ترگمان]پاتریک \"و\" بن تریورز \"رو تا اتاق خودش تعقیب کرد\"
[ترجمه گوگل]پاتریک Ben Travers را به اتاق جلوی خود برد

15. A horrible orange blanket in my front room; drinking bourbon with my great-aunt Mary in St Louis.
[ترجمه ترگمان]یک پتوی نارنجی وحشتناک در اتاق جلوی من؛ بوربون با عمه بزرگ من در سنت لوئیز
[ترجمه گوگل]پتو نارنجی وحشتناک در اتاق جلو من؛ نوشیدن بوربن با خاله مری من در سنت لوئیس

پیشنهاد کاربران

دفتر ورودی ساختمان


کلمات دیگر: