1. steam can condense into water
هوا می تواند تقطیر و تبدیل به آب شود.
2. steam engine
ماشین بخار
3. steam has fogged the bathroom windows
پنجره های حمام بخار کرده است.
4. steam locomotive
لوکوموتیو بخاری
5. steam shoots out of the opening
بخار از دهانه فوران می کند.
6. steam up
1- بخار گرفته شدن،مه گرفتن 2- (عامیانه) برانگیختن،به شور یا خشم آوردن،به هیجان آوردن
7. a steam pipe
لوله ی بخار بر
8. full steam ahead!
با تمام نیرو به جلو!
9. living steam
بخار زنده
10. the steam is led out of the building through this pipe
با این لوله بخار به خارج ساختمان برده می شود.
11. to steam a carpet
فرش را با بخار شستن
12. a eucalyptus-leaf steam
بخور برگ اکالیپتوس
13. a special steam that renews felt and velvet
بخار ویژه ای که نمد و مخمل را احیا می کند
14. he lost steam near the end of the race
در اواخر مسابقه از رمق افتاد.
15. suddenly, hot steam began to erupt
ناگهان بخار داغ شروع به برون فشانی کرد (بیرون زد).
16. air charged with steam
هوای اشباع شده از بخار آب
17. the hiss of steam which was coming out of the kettle
صدای هیس بخار که از کتری بیرون می آمد
18. to travel by steam
با کشتی بخاری سفر کردن
19. heat turns water into steam
گرما آب را تبدیل به بخار می کند.
20. this ship moves by steam
این کشتی با نیروی بخار حرکت می کند.
21. let (or blow) off steam
(عامیانه) دق دل خالی کردن،تمدد اعصاب کردن،کام دل گرفتن
22. the working model of a steam engine
نمونه ی کاربردی یک ماشین بخار
23. he achieved success on his own steam
با پشتکار خودش به موفقیت رسید.
24. the windows of the kitchen were covered with steam
پنجره های آشپزخانه از بخار پوشیده شده بود.
25. Steam rose from the boiling kettle.
[ترجمه ترگمان]بخار از کتری جوشان بالا آمد
[ترجمه گوگل]بخار از کتری جوش افزایش یافت
26. It is natural that steam trains gave way to electric trains.
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که قطارهای بخار به قطارهای برقی راه پیدا کنند
[ترجمه گوگل]طبیعی است که قطارهای بخار به قطارهای الکتریکی متصل می شوند
27. Steam is condensed in the condenser.
[ترجمه ترگمان]بخار در کندانسور متراکم می شود
[ترجمه گوگل]بخار در کندانسور چگال شده است
28. If steam touches cold surfaces, it is condensed into water.
[ترجمه ترگمان]اگر بخار سطوح سرد را لمس کند، در آب فشرده می شود
[ترجمه گوگل]اگر بخار سطوح سرما را لمس کند، به آب اضافه می شود
29. There was steam coming from the cooking-pot.
[ترجمه ترگمان]بخار از دیگ بخار می امد
[ترجمه گوگل]بخار از گلدان پخت و پز وجود داشت
30. The steam has been condensed into drops of water.
[ترجمه ترگمان]بخار به قطرات آب فشرده شده است
[ترجمه گوگل]بخار به قطره های آب اضافه شده است