1. salt is soluble in water
نمک در آب حل می شود.
2. Uranium is soluble in sea water.
[ترجمه ترگمان]اورانیوم در آب دریا حل می شود
[ترجمه گوگل]اورانیوم محلول در آب دریا است
3. It is a highly soluble gas.
[ترجمه ترگمان]این یک گاز بسیار قابل حل است
[ترجمه گوگل]این گاز بسیار محلول است
4. The disulphate was easily soluble in water.
[ترجمه ترگمان]The به راحتی در آب حل می شد
[ترجمه گوگل]دیسولفات به راحتی در آب حل می شود
5. Carotenes are insoluble in water and soluble in oils and fats.
[ترجمه ترگمان]Carotenes در آب نامحلول هستند و در روغن و چربی محلول هستند
[ترجمه گوگل]کاروتن ها در آب حل نشده و در روغن و چربی محلول هستند
6. The problem does not seem soluble.
[ترجمه ترگمان]این مشکل قابل حل به نظر نمی رسد
[ترجمه گوگل]مشکل حل نمی شود
7. The use of soluble chemical fertilizers is banned, as they seep into rivers and pollute the water supply.
[ترجمه ترگمان]استفاده از کودهای شیمیایی محلول در رودخانه ها ممنوع است، زیرا به رودخانه ها نفوذ می کنند و منبع آب را آلوده می کنند
[ترجمه گوگل]استفاده از کودهای شیمیایی محلول ممنوع است زیرا آنها در رودخانه ها نفوذ می کنند و آب را آلوده می کنند
8. Each pack contains six sachets of soluble granules which mix with water to make pleasant citrus flavour drinks.
[ترجمه ترگمان]هر گروه شامل شش sachets از دانه های محلول در آب است که با آب مخلوط می شوند تا طعم شیرین مرکبات را تولید کنند
[ترجمه گوگل]هر بسته حاوی شش دسته گلوله های محلول است که با آب مخلوط می شوند تا نوشیدنی های عطر و طعم مرکبات خوشایند داشته باشند
9. Both B and C vitamins, being water soluble, can not be stored in the body and must be replaced daily.
[ترجمه ترگمان]ویتامین های B و C که قابل حل در آب هستند، نمی توانند در بدن نگهداری شوند و باید هر روز تعویض شوند
[ترجمه گوگل]هر دو ویتامین B و C که محلول در آب هستند، نمی توانند در بدن ذخیره شوند و باید روزانه جایگزین شوند
10. These compounds are lipid soluble and therefore highly protein bound in the plasma.
[ترجمه ترگمان]این ترکیبات قابل حل در چربی هستند و بنابراین به شدت پروتئین در پلاسما هستند
[ترجمه گوگل]این ترکیبات محلول لیپید هستند و در نتیجه پلاکت بسیار پروتئینی دارند
11. Diffusion occurs between mutually soluble or miscible liquids.
[ترجمه ترگمان]انتشار بین مواد قابل حل در دو طرفه و یا miscible رخ می دهد
[ترجمه گوگل]نفوذ در بین مایع های محلول یا مایع متناوب اتفاق می افتد
12. Very quick acting, it is quickly soluble and liable to cause scorch.
[ترجمه ترگمان]خیلی سریع عمل می کند، به سرعت قابل حل است و ممکن است باعث سوختگی شود
[ترجمه گوگل]بسیار سریع عمل می کند، آن را به سرعت محلول و مسئول ایجاد ذوب است
13. The tissue contains soluble proteins that cause intense pain and swelling, but which are rarely lethal to man.
[ترجمه ترگمان]این بافت شامل پروتئین های محلول در محلول است که موجب درد شدید و تورم می شوند اما به ندرت به انسان مهلک هستند
[ترجمه گوگل]بافت حاوی پروتئین های محلول است که باعث درد شدید و تورم می شوند، اما به ندرت به انسان منجر می شوند
14. Oddly enough, however, ethanol is also soluble in oils and fats.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به طور عجیب، اتانول در روغن و چربی ها نیز قابل حل است
[ترجمه گوگل]با این حال، به اندازه کافی عددی، اتانول نیز در روغن و چربی محلول است