کلمه جو
صفحه اصلی

soluble


معنی : محلول، حل شدنی، قابل حل، حل پذیر
معانی دیگر : (در آبگونه) حل شدنی، واگشاپذیر

انگلیسی به فارسی

قابل حل، حل شدنی، محلول


حل پذیر، قابل حل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: solubly (adv.), solubleness (n.)
(1) تعریف: able to be dissolved.
متضاد: insoluble

- Sugar is more quickly soluble in warm water than in cold.
[ترجمه ترگمان] قند بیشتر در آب گرم محلول است تا سرد
[ترجمه گوگل] شکر در آب گرم بسیار سریعتر از آب سرد است

(2) تعریف: having a solution, as a problem or set of equations.
متضاد: insoluble, insolvable

• soluble element, element which is capable of being dissolved in a solvent
capable of being melted or dissolved in a solvent; able to be solved, explainable
a soluble substance will dissolve in a liquid.
a problem that is soluble can be solved; a formal use.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] انحلال پذیر، حل پذیر
[مهندسی گاز] قابل حل، حل شدنی
[نساجی] قابل حل - محلول
[ریاضیات] قابل حل، حل پذیر، حل شدنی
[پلیمر] انحلال پذیر، حل پذیر

مترادف و متضاد

محلول (صفت)
soluble, solvable, dissolved

حل شدنی (صفت)
dissoluble, soluble, dissolvable, solvable

قابل حل (صفت)
dissoluble, soluble, solvable

حل پذیر (صفت)
soluble, solvable, miscible

جملات نمونه

1. salt is soluble in water
نمک در آب حل می شود.

2. Uranium is soluble in sea water.
[ترجمه ترگمان]اورانیوم در آب دریا حل می شود
[ترجمه گوگل]اورانیوم محلول در آب دریا است

3. It is a highly soluble gas.
[ترجمه ترگمان]این یک گاز بسیار قابل حل است
[ترجمه گوگل]این گاز بسیار محلول است

4. The disulphate was easily soluble in water.
[ترجمه ترگمان]The به راحتی در آب حل می شد
[ترجمه گوگل]دیسولفات به راحتی در آب حل می شود

5. Carotenes are insoluble in water and soluble in oils and fats.
[ترجمه ترگمان]Carotenes در آب نامحلول هستند و در روغن و چربی محلول هستند
[ترجمه گوگل]کاروتن ها در آب حل نشده و در روغن و چربی محلول هستند

6. The problem does not seem soluble.
[ترجمه ترگمان]این مشکل قابل حل به نظر نمی رسد
[ترجمه گوگل]مشکل حل نمی شود

7. The use of soluble chemical fertilizers is banned, as they seep into rivers and pollute the water supply.
[ترجمه ترگمان]استفاده از کودهای شیمیایی محلول در رودخانه ها ممنوع است، زیرا به رودخانه ها نفوذ می کنند و منبع آب را آلوده می کنند
[ترجمه گوگل]استفاده از کودهای شیمیایی محلول ممنوع است زیرا آنها در رودخانه ها نفوذ می کنند و آب را آلوده می کنند

8. Each pack contains six sachets of soluble granules which mix with water to make pleasant citrus flavour drinks.
[ترجمه ترگمان]هر گروه شامل شش sachets از دانه های محلول در آب است که با آب مخلوط می شوند تا طعم شیرین مرکبات را تولید کنند
[ترجمه گوگل]هر بسته حاوی شش دسته گلوله های محلول است که با آب مخلوط می شوند تا نوشیدنی های عطر و طعم مرکبات خوشایند داشته باشند

9. Both B and C vitamins, being water soluble, can not be stored in the body and must be replaced daily.
[ترجمه ترگمان]ویتامین های B و C که قابل حل در آب هستند، نمی توانند در بدن نگهداری شوند و باید هر روز تعویض شوند
[ترجمه گوگل]هر دو ویتامین B و C که محلول در آب هستند، نمی توانند در بدن ذخیره شوند و باید روزانه جایگزین شوند

10. These compounds are lipid soluble and therefore highly protein bound in the plasma.
[ترجمه ترگمان]این ترکیبات قابل حل در چربی هستند و بنابراین به شدت پروتئین در پلاسما هستند
[ترجمه گوگل]این ترکیبات محلول لیپید هستند و در نتیجه پلاکت بسیار پروتئینی دارند

11. Diffusion occurs between mutually soluble or miscible liquids.
[ترجمه ترگمان]انتشار بین مواد قابل حل در دو طرفه و یا miscible رخ می دهد
[ترجمه گوگل]نفوذ در بین مایع های محلول یا مایع متناوب اتفاق می افتد

12. Very quick acting, it is quickly soluble and liable to cause scorch.
[ترجمه ترگمان]خیلی سریع عمل می کند، به سرعت قابل حل است و ممکن است باعث سوختگی شود
[ترجمه گوگل]بسیار سریع عمل می کند، آن را به سرعت محلول و مسئول ایجاد ذوب است

13. The tissue contains soluble proteins that cause intense pain and swelling, but which are rarely lethal to man.
[ترجمه ترگمان]این بافت شامل پروتئین های محلول در محلول است که موجب درد شدید و تورم می شوند اما به ندرت به انسان مهلک هستند
[ترجمه گوگل]بافت حاوی پروتئین های محلول است که باعث درد شدید و تورم می شوند، اما به ندرت به انسان منجر می شوند

14. Oddly enough, however, ethanol is also soluble in oils and fats.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به طور عجیب، اتانول در روغن و چربی ها نیز قابل حل است
[ترجمه گوگل]با این حال، به اندازه کافی عددی، اتانول نیز در روغن و چربی محلول است

Salt is soluble in water.

نمک در آب حل می‌شود.


پیشنهاد کاربران

حل شدنی

انحلال پذیر


کلمات دیگر: