کلمه جو
صفحه اصلی

sinter


معنی : رسوب، ته مانده و زوائد ذوب ان، بستن وسخت شدن
معانی دیگر : (زمین شناسی) ته نشست (به ویژه رسوبات دهانه ی چشمه های معدنی که بیشتر از سیلیکا و کربنات کلسیم هستند)، سینتر، (فلزکاری) توده ی درهم جوشیده ی فلز، همجوش، کلوخه، خاکستر، ته مانده وزوائد ذوب اهن، مواد متحجر شده دردهانه چشمه اب گرم

انگلیسی به فارسی

خاکستر، ته مانده وزوائد ذوب اهن، رسوب، بستن وسخت شدن، مواد متحجر شده دردهانه چشمه آب گرم


تیز کننده، رسوب، ته مانده و زوائد ذوب ان، بستن وسخت شدن


انگلیسی به انگلیسی

• heat a material to just below the melting point so that it forms one solid mass

دیکشنری تخصصی

[شیمی] کلوخه سازی
[عمران و معماری] تفجوش - کلوخه - تراورس - کلوخه سازی
[مهندسی گاز] خاکستر، رسوب، بستن وسختشدن
[ریاضیات] کلوخه، بازپخت، کلوخه شدن، کلوخه کردن

مترادف و متضاد

رسوب (اسم)
alluvium, sediment, fouling, sinter, tartar, condensate, residuum, dreg

ته مانده و زوائد ذوب ان (اسم)
sinter

بستن و سخت شدن (فعل)
sinter

پیشنهاد کاربران

جوش سفال

ته نشین

هم جوشی، در هم جوشی

sinter ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: چشمه سنگ
تعریف: سنگی رسوبی که براثر ته نشینی مواد سیلیسی یا کربناتی از چشمه های معدنی ایجاد می شود


کلمات دیگر: