کلمه جو
صفحه اصلی

siphon


معنی : زانویی، سیفون، لوله خمیده یا شتر گلو، از لوله یا سیفون رد کردن
معانی دیگر : (با لوله یا سیفون) کشیدن، درآوردن، بیرون مکیدن، (مجازی) درکشیدن، منتقل کردن، کش رفتن، منگل، شترگلو، خرطوم آبی، ماشوره، رجوع شود به: siphon bottle، (در برخی جانوران - لوله ای که با آن آب می کشند یا بیرون می دهند) خرطوم، خرطومه، خرطومچه

انگلیسی به فارسی

آبشویه، فلاش تانک، زانویی، لوله خمیده یا گلوشتری، سیفون، از لوله یا سیفون رد کردن


سیفون، زانویی، لوله خمیده یا شتر گلو، از لوله یا سیفون رد کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tube or pipe used to suck a liquid over the top of its container and into a lower one by means of air pressure.
مشابه: drain

(2) تعریف: a projecting tube, as in squid and shellfish, through which sea water is taken in and expelled.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: siphons, siphoning, siphoned
• : تعریف: to draw off or convey with, or as if with, a siphon.

• tube used to transfer fluids from one container to another by means of atmospheric pressure (also syphon)
convey liquid through a siphon, transfer a liquid from one container to another using a long tube and the force of atmospheric pressure (also syphon)
if you siphon a liquid from a container, you draw it out of the container through a tube by using atmospheric pressure.
a siphon is a tube used for siphoning liquid.
if you siphon off a liquid, you draw it out of a container through a tube by using atmospheric pressure.
if you siphon off money or resources, you cause them to be used for a purpose for which they were not intended.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] سیفون
[عمران و معماری] سیفون - شترگلو
[مهندسی گاز] شترگلو، خرطوم آبی
[آب و خاک] سیفون

مترادف و متضاد

زانویی (اسم)
joint, bend, knee, gooseneck, siphon

سیفون (اسم)
siphon, syphon

لوله خمیده یا شتر گلو (اسم)
siphon

از لوله یا سیفون رد کردن (فعل)
siphon

جملات نمونه

1. taxes siphon off most of our income
مالیات بیشتر درآمد ما را درمی کشد.

2. The big clubs siphon off all the best players.
[ترجمه ترگمان]The بزرگ، تمام بهترین بازیکنان را از بین برد
[ترجمه گوگل]باشگاه های بزرگ همه بهترین بازیکنان را انتخاب می کنند

3. It took him only a few minutes to siphon off the petrol and drive away.
[ترجمه ترگمان]تنها چند دقیقه طول کشید تا از بنزین خارج شود و از آنجا دور شود
[ترجمه گوگل]او تنها چند دقیقه به بیرون زدن بنزین و رانندگی دور رفت

4. It took him only a few minutes to siphon out the petrol and get away.
[ترجمه ترگمان]تنها چند دقیقه طول کشید تا نفت بیرون رود و از آنجا دور شود
[ترجمه گوگل]او تنها چند دقیقه طول کشید تا بنزین را بیرون بیاورد و دور شود

5. Jesse Jackson would siphon enough black votes to prevent Clinton from carrying any of the industrial midwestern states.
[ترجمه ترگمان]جسی جکسون به اندازه کافی برای جلوگیری از حمل هر یک از ایالات غربی صنعتی به اندازه کافی برای جلوگیری از کلینتون به اندازه کافی رای داد
[ترجمه گوگل]جسی جکسون به اندازه کافی رای گیری های سیاه را برای جلوگیری از حمل کلینتون از هر یک از دولت های صنعتی در میان کشورهای غربی به صدا درآورد

6. The siphon recorder, adapted by Lord Kelvin from the Gauss/Weber mirror galvanometer.
[ترجمه ترگمان]دستگاه recorder siphon که توسط لرد کلوین از the گاوس \/ وبر اقتباس شده است
[ترجمه گوگل]ضبط کننده سیفون، توسط لرد کلوین از گالوانومتر آینه گاوس / وبر اقتباس شده است

7. Other companies quickly moved to siphon off a share of the new business.
[ترجمه ترگمان]شرکت های دیگر به سرعت به سمت siphon رفتند تا سهمی از این تجارت جدید را به دست آورند
[ترجمه گوگل]شرکت های دیگر به زودی از سهم کسب و کار جدید به سیفون درآمدند

8. Heavy taxes siphon off the huge profits.
[ترجمه ترگمان]مالیات های سنگین از سوده ای کلان جلوگیری به عمل آورد
[ترجمه گوگل]مالیات سنگین سود عظیمی را به همراه دارد

9. A liquid is made to flow through a siphon.
[ترجمه ترگمان]یک مایع در یک لوله siphon جریان می یابد
[ترجمه گوگل]یک مایع از طریق یک سیفون جریان می یابد

10. Energy - poor Japan fears China could siphon off gas from what It'sees as its territory.
[ترجمه ترگمان]ژاپن فقیر و فقیر از این که چین می تواند گاز را از آنچه که به عنوان قلمرو خود می بیند منحرف کند
[ترجمه گوگل]انرژی - فقیر ژاپن ترس از چین می تواند گاز را از آن چیزی که آن را به عنوان قلمرو خود می کند، جدا کند

11. The two sports siphon off the most male athletes are football and basketball.
[ترجمه ترگمان]دو نوع از این دو ورزش کار بزرگ، فوتبال و بسکتبال هستند
[ترجمه گوگل]دو ورزش از مردان ورزشکار بیشتر فوتبال و بسکتبال است

12. We need a new road to siphon off some of the traffic from the town center.
[ترجمه ترگمان]به یه جاده جدید نیاز داریم تا یکم از ترافیک شهر رو از مرکز شهر خارج کنیم
[ترجمه گوگل]ما نیاز به یک راه جدید برای از بین بردن برخی از ترافیک از مرکز شهر

13. If you're short of petrol you can siphon off a gallon from my tank.
[ترجمه ترگمان]اگر شما مقدار بنزین را کم کنید، می توانید یک گالن بنزین از مخزن من بردارید
[ترجمه گوگل]اگر شما از بنزین کم ندارید، می توانید یک گالن از مخزن خود را بیرون بیاورید

14. With different layout of inverted siphon pipe, requirements for inlet flow pattern and submergence are various.
[ترجمه ترگمان]با چیدمان متفاوتی از لوله siphon inverted، الزامات مربوط به الگوی جریان ورودی و زیر آب رفتن مختلف هستند
[ترجمه گوگل]با طرح های مختلف لوله سیفون معکوس، الزامات الگوی جریان ورودی و سیلاب متفاوت است

We siphoned gasoline from the tank.

از باک ماشین (با لوله) بنزین کشیدیم.


Taxes siphon off most of our income.

مالیات بیشتر درآمد ما را درمی‌کشد.


She siphoned off part of the money into her own account.

بخشی از پول را (یواشکی) به حساب خودش ریخت.


پیشنهاد کاربران

آبشویه

سیفون، خراب کردن یا به هدردادن

siphon ( عمومی )
واژه مصوب: آب‏شویه 1
تعریف: محفظه‏ای که با کشیدن اهرم، آب آن با فشار تخلیه می‏شود


کلمات دیگر: