1. silver bromide
برمید نقره
2. silver coating
روکش نقره ای
3. silver leaf
رویه ی نقره ای
4. silver thread
نخ نقره ای
5. silver vessels of various seizes
ظروف نقره به اندازه های مختلف
6. a silver tea service
یک دست ظروف چایخوری نقره
7. a silver tongue
زبان روان
8. quaternary silver
نقره ی چهار جزئی
9. standard silver
نقره ی استانده
10. the silver phase of the red fox
رنگامه ی نقره فام روباه قرمز
11. the silver standard
پایه ی نقره،نظام پولی بر مبنای نقره (نه طلا)
12. the silver tray needs to be polished, it is badly tarnished
سینی نقره نیاز به جلا دادن دارد چون بد جوری سیاه شده است.
13. virgin silver
نقره ی خالص
14. gold and silver artifacts found in a prehistoric tomb
ابزار زرین و سیمین یافته شده در یک قبر ماقبل تاریخ
15. to remonetize silver
نقره را دوباره برابر پول شناختن
16. to stike silver coins
سکه ی نقره ضرب کردن
17. here they mint silver into coins
در اینجا نقره را تبدیل به سکه می کنند.
18. born with a silver spoon in one's mouth
زاده شده در خانواده پولدار
19. black cloth shot with silver thread
پارچه ی سیاه با تارهای سیمین
20. dark hair threaded with silver
گیسوی سیاه دارای رشته های نقره فام
21. he gathered gold and silver and plenteous goods
زر و سیم و کالاهای فراوان گردآوری کرد.
22. they deify gold and silver and have forgotten god
آنان طلا و نقره را می پرستند و خدا را فراموش کرده اند.
23. to furbish a ghajar silver tray
سینی نقره ی عهد قاجار را برق انداختن
24. every cloud has a silver lining
در نومیدی بسی امید است
25. his hair is turning into silver
موهایش دارد سفید می شود.
26. metals such as copper and silver
فلزاتی همچون مس و نقره
27. the bullion contained in a silver dollar
مقدار نقره ی موجود در یک سکه ی یک دلاری
28. you must rub up the silver
باید نقره را براق بکنی.
29. an artistic product made of gold and silver
یک اثر هنری ساخته شده از طلا و نقره
30. i could see the shade of her face on the silver tray
توانستم انعکاس صورت او را بر سینی نقره ببینم.