1. Inflation fell to a trough of 3%.
[ترجمه ترگمان]تورم به میزان ۳ درصد کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]تورم به 3 درصد کاهش یافت
2. They led the workhorses to the watering trough.
[ترجمه ترگمان]آن ها the را به آبشخور خود هدایت کردند
[ترجمه گوگل]آنها اسبها را به آبیاری هدایت می کردند
3. Some horses were drinking at a trough.
[ترجمه ترگمان]برخی از اسب ها در آبشخور می خوردند
[ترجمه گوگل]برخی از اسب ها در یک کاسه نوشیدنی بودند
4. The pigs fed off the same trough.
[ترجمه ترگمان]خوک ها از همان آبشخور تغذیه می کردند
[ترجمه گوگل]خوک های تغذیه شده از همان چاه
5. A trough of low pressure over hilly areas will bring heavy thunderstorms overnight.
[ترجمه ترگمان]یک کوزه فشار پایین بر روی نواحی تپه ای، طوفان های تندری سنگین را باخود به همراه خواهد آورد
[ترجمه گوگل]از طریق فشار کم در مناطق تپه ای، یک شب رعد و برق سنگین می شود
6. The pig nosed the trough down.
[ترجمه ترگمان]خوک آبشخور را به زمین تف کرد
[ترجمه گوگل]خوک بریده پایین
7. As the wave bore down on us, the trough deepened.
[ترجمه ترگمان]وقتی موج بر ما چیره شد، آبشخور عمیق تر شد
[ترجمه گوگل]همانطور که موج بر ما رسیده است، شوی عمیق تر شده است
8. The horse trough was full of stagnant water.
[ترجمه ترگمان]آبشخور اسب ها پر از آب راکد بود
[ترجمه گوگل]سوار اسب بود پر از آب راکد بود
9. The pigs were feeding from a trough in the middle of the yard.
[ترجمه ترگمان]خوک ها در وسط حیاط از یک آبشخور تغذیه می کردند
[ترجمه گوگل]خوک ها از یک ظرف در وسط حیاط تغذیه می کردند
10. Lena was transfixed by the gaping trough in the road.
[ترجمه ترگمان]لینا، در وسط جاده مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه گوگل]لنا توسط گودال خمشی در جاده منتقل شد
11. The field was a marsh, the track a trough.
[ترجمه ترگمان]زمین یک مرداب بود و یک آبشخور
[ترجمه گوگل]میدان یک جنگل بود، ردیابی یک چاه
12. About half a mile upstream the trough was traversed by the Purton breakwater.
[ترجمه ترگمان]در حدود نیم میلی بالای رودخانه از کنار موج شکن عبور کرد
[ترجمه گوگل]تقریبا نیم مایلی در بالای رودخانه از طریق موج شکن Purton عبور کرد
13. The water trough was empty except for a layer of scum, a beer bottle and some sweet wrappers.
[ترجمه ترگمان]فقط یک لایه کثافت، یک بطری آبجو، یک بطری آبجو و چند تا کاغذ شیرین خالی بود
[ترجمه گوگل]فریزر آب خالی بود، مگر برای یک لایه نوشابه، یک بطری آبجو و برخی از wrappers شیرین
14. In a wave trough I caught a glimpse of a coral head to port: a little too close for comfort.
[ترجمه ترگمان]در یک حرکت موجی از مرجان دریایی را دیدم که به بندر نزدیک می شد: کمی به خاطر راحتی
[ترجمه گوگل]در یک موج، یک نگاه اجمالی به یک سر مرجانی گرفتم تا کمی راحت ببندم