کلمه جو
صفحه اصلی

tub


معنی : وان، حمام فرنگی، طشت، تغار چوبی، تغار رخت شویی، هر چیزی بشکل تغاهر، شستشو کردن، شسته شدن
معانی دیگر : تشت، تغار، لگن، لگنچه، (حمام) وان ( bathtub هم می گویند)، (کان زغالسنگ و غیره) سطل، طبق، (انگلیس - عامیانه) استحمام در وان (در برابر: استحمام زیردوش)، (عامیانه - کشتی یا قایق) کندرو، لکنته، (عامیانه) رخت شستن (در تشت)

انگلیسی به فارسی

تغار چوبی، تغار رخت شویی، طشت، وان، حمام فرنگی،هرچیزی بشکل تغاهر، شستشوکردن، شسته شدن


وان، طشت، تغار چوبی، تغار رخت شویی، حمام فرنگی، هر چیزی بشکل تغاهر، شستشو کردن، شسته شدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large low, usu. round, flat-bottomed container used for washing, packing, storing, or the like.

(2) تعریف: the amount that such a container will hold, or the contents of such a container.

(3) تعریف: a bathtub.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: tubs, tubbing, tubbed
مشتقات: tublike (adj.)
• : تعریف: to place, pack, or store in a tub.

• bathtub; bowl, basin; object resembling a basin; volume that can be held by a tub; old or slow boat; band on a mast for attaching certain nautical equipment (nautical); short and fat person (slang)
a tub is a wide, circular container.
a tub is also the same as a bath; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] وان
[برق و الکترونیک] حوضچه، وان

مترادف و متضاد

وان (اسم)
bath, tub, won

حمام فرنگی (اسم)
bath, tub

طشت (اسم)
laver, washbasin, tub

تغار چوبی (اسم)
tub

تغار رختشویی (اسم)
tub

هر چیزی بشکل تغاهر (اسم)
tub

شستشو کردن (فعل)
bath, tub, wash out, bathe, lave

شسته شدن (فعل)
tub, launder

جملات نمونه

1. a washing tub
تشت رختشویی

2. a free-standing bathroom tub
وان حمام که می توان آن را جا به جا کرد،وان سیار

3. to fill the tub for a bath
وان را برای استحمام پر کردن

4. Let every tub stand on its own bottom.
[ترجمه ترگمان]هر وان در ته خودش قرار دارد
[ترجمه گوگل]اجازه دهید هر وان پای خود را بگذارد

5. We ate a tub of ice cream.
[ترجمه ترگمان] یه وان بستنی خوردیم
[ترجمه گوگل]ما یک وان بستنی خوردیم

6. Steam rose from the hot tub.
[ترجمه ترگمان]از وان داغ بخار بلند می شد
[ترجمه گوگل]بخار از حمام گرم شد

7. The girl washed clothes in a tub.
[ترجمه ترگمان] اون دختره لباس های شسته رو توی وان شسته
[ترجمه گوگل]دختر لباس هایش را در یک وانت شسته

8. I had a long soak in the tub.
[ترجمه ترگمان] من یه حمام دراز تو وان داشتم
[ترجمه گوگل]من در وان خیس خوردم

9. We've got a tub for compost at the bottom of our garden.
[ترجمه ترگمان]تو ته باغ یه وان داریم
[ترجمه گوگل]ما در کنار باغ کمپوست داریم

10. She washed the clothes in a tub.
[ترجمه ترگمان] اون لباس ها رو توی وان شسته
[ترجمه گوگل]لباسش را در یک وان شسته

11. The hot water scoured the tub out.
[ترجمه ترگمان]آب داغ وان را پاک کرد
[ترجمه گوگل]آب گرم آن را از بین برد

12. I love soaking in a hot tub.
[ترجمه ترگمان]من عاشق خیس کردن تو وان حموم هستم
[ترجمه گوگل]من عاشق خیس کردن در وان آب داغ

13. The wooden tub is fitted with the iron hoop.
[ترجمه ترگمان]وان چوبی با حلقه آهنی مجهز است
[ترجمه گوگل]واگن چوبی دارای حلقه آهن است

14. Warm water was running in the tub.
[ترجمه ترگمان]آب گرم داشت در وان جاری می شد
[ترجمه گوگل]آب گرم در وان در حال اجرا بود

15. She puts down her tub of popcorn and sits forward.
[ترجمه ترگمان]او طشت ذرت بو popcorn را کنار گذاشت و به جلو خیز برداشت
[ترجمه گوگل]او وی را از پاپ کورن قرار می دهد و به جلو می رود

a washing tub

تشت رختشویی


پیشنهاد کاربران

ظرف های بزرگ و پهن که مواد غذایی را در ان نگهداری میکنند

وان

وان یا تشت یا به ظرف های بزرگ و باز ماست و کره یا بستنی گفته می شود.


کلمات دیگر: