• true north is the direction that is north according to the earth's geographical poles, rather than according to magnetic poles.
true north
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] شمال حقیقی جهت قطب شمال از دید ناظر یا خطی که این جهت را نشان می دهد.
جملات نمونه
1. True north runs parallel to the earth's axis.
[ترجمه ترگمان]شمال واقعی موازی محور زمین است
[ترجمه گوگل]شمال راست موازی با محور زمین است
[ترجمه گوگل]شمال راست موازی با محور زمین است
2. Its north points to true north.
[ترجمه ترگمان]شمال آن به شمال واقعی است
[ترجمه گوگل]شمال آن را به شمال واقعی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شمال آن را به شمال واقعی نشان می دهد
3. In the true north light he seemed much older.
[ترجمه ترگمان]در نور شمالی، او خیلی پیرتر به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]در نور شمال واقعی او به نظر می رسید بسیار قدیمی تر
[ترجمه گوگل]در نور شمال واقعی او به نظر می رسید بسیار قدیمی تر
4. With glowing True North strong and free!
[ترجمه ترگمان]با glowing حقیقی و آزاد!
[ترجمه گوگل]با درخشان واقعی شمال قوی و رایگان!
[ترجمه گوگل]با درخشان واقعی شمال قوی و رایگان!
5. I can switch using between true north or magnetic north here.
[ترجمه ترگمان]من می توانم با استفاده از شمال یا مغناطیسی شمال اینجا را تغییر دهم
[ترجمه گوگل]من می توانم بین شمال واقعی یا شمال مغناطیسی استفاده کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم بین شمال واقعی یا شمال مغناطیسی استفاده کنم
6. Geographical lines do exist where true north and magnetic north and these are called agonic lines.
[ترجمه ترگمان]خطوط جغرافیایی در جایی وجود دارند که شمال و شمال غربی درست هستند و اینها خطوط agonic نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]خطوط جغرافیایی وجود دارند که در آن شمال و شمال مغناطیسی واقع شده و این خطوط آونیکونی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]خطوط جغرافیایی وجود دارند که در آن شمال و شمال مغناطیسی واقع شده و این خطوط آونیکونی نامیده می شود
7. So how do we align our lives with true north realities that govern quality of life?
[ترجمه ترگمان]بنابراین چگونه می توانیم زندگی خود را با واقعیت های شمال واقعی که کیفیت زندگی را اداره می کنند، هماهنگ کنیم؟
[ترجمه گوگل]پس چگونه زندگی ما با واقعیت های واقعی شمال که کیفیت زندگی را مدیریت می کنند، چطور است؟
[ترجمه گوگل]پس چگونه زندگی ما با واقعیت های واقعی شمال که کیفیت زندگی را مدیریت می کنند، چطور است؟
8. The True North strong and free!
[ترجمه ترگمان]شمال واقعی و آزاد!
[ترجمه گوگل]شمال واقعی قوی و آزاد!
[ترجمه گوگل]شمال واقعی قوی و آزاد!
9. True north is geographic north.
[ترجمه ترگمان]شمال واقعی شمال جغرافیایی است
[ترجمه گوگل]شمال راست شمال جغرافیایی است
[ترجمه گوگل]شمال راست شمال جغرافیایی است
10. You were my true north.
[ترجمه ترگمان] تو شمال واقعی من بودی
[ترجمه گوگل]تو شمال شمالی من بودی
[ترجمه گوگل]تو شمال شمالی من بودی
11. Zero degrees azimuth is usually set toward a heading of true north.
[ترجمه ترگمان]جهت صفر درجه معمولا به سمت سمت راست شمال حرکت می کند
[ترجمه گوگل]Azimuth درجه صفر معمولا به سمت سمت راست شمال واقع شده است
[ترجمه گوگل]Azimuth درجه صفر معمولا به سمت سمت راست شمال واقع شده است
12. But students likely to be at Harvard Business school could use the self-reflection a True North group requires, perhaps more than anybody, says Bisanz.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]اما دانش آموزانی که احتمالا در مدرسه بازرگانی هاروارد می توانند از خود بازتاب استفاده کنند، یک گروه واقع در شمال نیازمند، شاید بیش از هرکس، بیسنز می گوید
[ترجمه گوگل]اما دانش آموزانی که احتمالا در مدرسه بازرگانی هاروارد می توانند از خود بازتاب استفاده کنند، یک گروه واقع در شمال نیازمند، شاید بیش از هرکس، بیسنز می گوید
13. The direction to an object from a point, expressed as a horizontal angle measured clockwise from true north.
[ترجمه ترگمان]جهت یک شی از یک نقطه، به صورت یک زاویه افقی که در جهت عقربه های ساعت از سمت راست عقربه های ساعت اندازه گیری می شود، بیان می شود
[ترجمه گوگل]جهت به یک شی از یک نقطه، بیان شده به عنوان زاویه افقی اندازه گیری شده در جهت عقربه های ساعت از شمال واقعی
[ترجمه گوگل]جهت به یک شی از یک نقطه، بیان شده به عنوان زاویه افقی اندازه گیری شده در جهت عقربه های ساعت از شمال واقعی
14. A gyrocompass or astrocompass can be used to find true north, while being unaffected by stray magnetic fields, nearby electrical power circuits or nearby masses of ferrous metals.
[ترجمه ترگمان]قطب نمای ژیروسکوپی و یا astrocompass را می توان برای پیدا کردن شمال واقعی مورد استفاده قرار داد، در حالی که در میدان های مغناطیسی سرگردان، مدارات الکتریکی نزدیک یا توده های نزدیک فلزات آهنی قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]یک ژیروسکوپ یا آسترو کامپاز می تواند برای پیدا کردن شمال واقعی استفاده شود، در حالی که تحت تاثیر میدان های مغناطیسی منفرد، مدارهای الکتریکی مجاور یا توده های مجاور فلزات آهنی قرار نگیرند
[ترجمه گوگل]یک ژیروسکوپ یا آسترو کامپاز می تواند برای پیدا کردن شمال واقعی استفاده شود، در حالی که تحت تاثیر میدان های مغناطیسی منفرد، مدارهای الکتریکی مجاور یا توده های مجاور فلزات آهنی قرار نگیرند
کلمات دیگر: