کلمه جو
صفحه اصلی

transmission line


خط مخابره ای

انگلیسی به فارسی

خط مخابره ای


خط انتقال، خط مخابرهای


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any system of conductors that transmits signals.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] خط انتقال موجبر،کابل هم محور، کابل تار توری، زوج سیم به هم تابیده یا سیستم دیگری از رساناها که انرژی سیگنال را به طور مؤثر از مکانی به مکان دیگر منتقل می کند . - خط انتقال

جملات نمونه

1. Norton to Saltholme transmission line without holding a public inquiry.
[ترجمه ترگمان]نورتون تا خط انتقال بدون نگه داشتن یک پرس و جوی عمومی
[ترجمه گوگل]نورتون به خط انتقال Saltholme بدون برگزاری یک تحقیق عمومی

2. A lossless transmission line can be regarded as a multiple-section low-pass filter with sectional inductance and capacitance and respectively.
[ترجمه ترگمان]یک خط انتقال بدون انرژی را می توان به عنوان یک فیلتر عرضی چند بخشی با inductance مقطعی و خازن و خازن در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]یک خط انتقال بدون افت فشار می تواند به عنوان یک فیلتر چند مرحله ای با ضریب نفوذ و ظرفیت مقطعی و به ترتیب در نظر گرفته شود

3. A transmission line model will be derived in order to design the equivalent transmission line that replaces the conventional transmission line.
[ترجمه ترگمان]یک مدل خط انتقال برای طراحی خط انتقال معادل که جایگزین خط انتقال متعارف می شود، به دست می آید
[ترجمه گوگل]به منظور طراحی خط انتقال معادل که خط انتقال متعارف را تعویض می کند، یک خط انتقال خطی به دست می آید

4. Combined with characteristics and problems of transmission line patrol, state inspection was proposed to build up new operation management mechanism.
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از خصوصیات و مشکلات گشت خط انتقال، بررسی دولت برای ایجاد مکانیزم مدیریت عملیات جدید پیشنهاد شد
[ترجمه گوگل]همراه با ویژگی ها و مشکلات خطوط انتقال گشت، بازرسی دولتی برای ایجاد مکانیزم مدیریت عملیات جدید پیشنهاد شد

5. To ensure operation of transmission line safely, the arcing gap of insulator was developed and installed, and arrester was installed one after another on anchor tower and high tower.
[ترجمه ترگمان]برای تضمین بهره برداری ایمن از خط انتقال، شکاف جرقه ایجاد شده و نصب شد و برق گیر روی یکی پس از دیگری در برج لنگر و برج مرتفع نصب شد
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از کارکرد خط انتقال از طریق ایمن، شکاف انحراف از عایق ساخته و نصب شد و یک تراز برقی بر روی برج و پیچ برج نصب شد

6. An above - ground multi - conductor transmission line model was developed which takes into account and earth reflections.
[ترجمه ترگمان]یک مدل خط انتقال چند هادی بالا توسعه یافته است که در نظر گرفته می شود و انعکاس زمین را در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]یک مدل خط انتقال چند منظوره در سطح زمینی توسعه یافته است که به بازتاب و بازتاب زمین می پردازد

7. Bearing force transmission line tilt, according to an upper fanlike spread to undertake roof, reasonable structure, beautiful shapes.
[ترجمه ترگمان]شیب خط انتقال نیرو مطابق با fanlike بالایی برای تقبل سقف، ساختار منطقی و اشکال زیبا گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]نیروی تحمل نیروی انتقال شتاب، با توجه به گسترش بالا fanlike برای انجام سقف، ساختار معقول، اشکال زیبا

8. The rectangular coaxial line is an important microwave transmission line.
[ترجمه ترگمان]خط coaxial مستطیلی یک خط انتقال مایکروویو مهم است
[ترجمه گوگل]خط کواکسی مستطیل شکل یک خط انتقال مایکروویو مهم است

9. Except that, the power transmission line obstacles feature and several modern mechanical design methods are introduced in the paper.
[ترجمه ترگمان]به جز آن، موانع خط انتقال قدرت و چندین روش طراحی مکانیکی مدرن در این مقاله معرفی شده اند
[ترجمه گوگل]به جز این، موانع خط انتقال قدرت و چند روش طراحی مکانیکی مدرن در این مقاله معرفی شده است

10. This paper, using the transmission line theory, analyzes the effect of transmission line terminal load of coaxial cable in regional computer network on the performance of the computer network.
[ترجمه ترگمان]این مقاله با استفاده از تئوری خط انتقال، تاثیر بار پایانه خط انتقال کابل هم محور را در شبکه کامپیوتری منطقه ای بر روی عملکرد شبکه کامپیوتری بررسی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله با استفاده از نظر سنجی خط انتقال، اثر خط انتقال ترمینال انتقال کابل کواکسیال در شبکه کامپیوتری منطقه ای بر عملکرد شبکه کامپیوتری را تحلیل می کند

11. Of these, researchers have proposed a planar artificial transmission line which can greatly reduce the size of microwave circuits.
[ترجمه ترگمان]از بین اینها، محققان یک خط انتقال مصنوعی مسطح پیشنهاد کرده اند که می تواند اندازه مدار مایکروویو را تا حد زیادی کاهش دهد
[ترجمه گوگل]از اینها، محققان یک خط انتقال مصنوعی را پیشنهاد کرده اند که می تواند تا حد زیادی موجک مدارهای مایکروویو را کاهش دهد

12. A fault locator for power transmission line using 80C196MCU system as its core is developed based on the method.
[ترجمه ترگمان]یک مکان یاب نقص برای خط انتقال قدرت با استفاده از سیستم ۸۰ C۱۹۶MCU به عنوان هسته آن براساس این روش ساخته شده است
[ترجمه گوگل]یک خطا برای خط انتقال برق با استفاده از سیستم 80C196MCU به عنوان هسته آن بر اساس روش توسعه یافته است

13. Distribution capacitance on transmission line often alters with scale factor and phase of microsyn AC output.
[ترجمه ترگمان]ظرفیت توزیع در خط انتقال اغلب با فاکتور مقیاس و فاز خروجی AC AC تغییر می کند
[ترجمه گوگل]ظرفیت توزیع در خط انتقال اغلب با عامل مقیاس و فاز خروجی میکروسین AC تغییر می کند

14. It put both the ammonia storage tank and the transmission line underground.
[ترجمه ترگمان]آن هر دو مخزن ذخیره سازی آمونیاک و خط انتقال را در زیر زمین قرار داده است
[ترجمه گوگل]هر دو مخزن ذخیره آمونیاک و خط انتقال زیرزمینی را قرار داده است

پیشنهاد کاربران

transmission line ( مهندسی برق )
واژه مصوب: خط انتقال
تعریف: ساختاری که مسیر پیوسته ای را از یک نقطه به نقطۀ دیگر برای انتقال توان یا نشانک های الکتریکی مهیا می کند


کلمات دیگر: