ترسناکانه، بطورمخوف یامهیب، بطورزشت، بسیار، خیلی
frightfully
ترسناکانه، بطورمخوف یامهیب، بطورزشت، بسیار، خیلی
انگلیسی به فارسی
ترسناک
انگلیسی به انگلیسی
• very much, dreadfully; in a terrible manner, horribly
جملات نمونه
1. I'm frightfully sorry about the delay.
[ترجمه ترگمان]به شدت از این تاخیر متاسفم
[ترجمه گوگل]من به شدت متاسفم در مورد تاخیر
[ترجمه گوگل]من به شدت متاسفم در مورد تاخیر
2. I'm frightfully sorry about the noise last night.
[ترجمه ترگمان]دیشب بابت سر و صدا خیلی متاسفم
[ترجمه گوگل]من به شدت متاسفم در مورد سر و صدا در شب گذشته
[ترجمه گوگل]من به شدت متاسفم در مورد سر و صدا در شب گذشته
3. I'm frightfully sorry, but I can't see you today.
[ترجمه ترگمان]خیلی متاسفم، اما امروز نمی توانم شما را ببینم
[ترجمه گوگل]من متاسفم متاسفم، اما من امروز نمی تونم ببینمت
[ترجمه گوگل]من متاسفم متاسفم، اما من امروز نمی تونم ببینمت
4. My goodness, Clara, how frightfully boring for you, how can you bear to listen to us.
[ترجمه ترگمان]خدای من، کلارا، چقدر برای تو خسته کننده است، چطور می توانی تحمل کنی که به ما گوش کنی
[ترجمه گوگل]خدای من، کلارا، چگونه برای شما بسیار خسته کننده است، چگونه می توانید به ما گوش فرا دهید؟
[ترجمه گوگل]خدای من، کلارا، چگونه برای شما بسیار خسته کننده است، چگونه می توانید به ما گوش فرا دهید؟
5. I always felt frightfully embarrassed and equally sad about this.
[ترجمه ترگمان]همیشه هم احساس ناراحتی می کردم و هم از این بابت ناراحت بودم
[ترجمه گوگل]من همیشه احساس ناخوشایندی داشتم و به همین اندازه ناراحتم
[ترجمه گوگل]من همیشه احساس ناخوشایندی داشتم و به همین اندازه ناراحتم
6. It is a frightfully difficult answer.
[ترجمه ترگمان]جواب خیلی سختی است
[ترجمه گوگل]این پاسخ وحشتناکی دشوار است
[ترجمه گوگل]این پاسخ وحشتناکی دشوار است
7. Lawrence was so frightfully strict with the children.
[ترجمه ترگمان]لارنس خیلی سخت با بچه ها سخت و سختگیر بود
[ترجمه گوگل]لارنس با فرزندان بسیار سختگیرانه بود
[ترجمه گوگل]لارنس با فرزندان بسیار سختگیرانه بود
8. Conversation stopped and everyone became frightfully solicitous.
[ترجمه ترگمان]گفت وگو متوقف شد و همه به طرز وحشتناکی نگران شدند
[ترجمه گوگل]مکالمه متوقف شد و همه به شدت علاقه مند شدند
[ترجمه گوگل]مکالمه متوقف شد و همه به شدت علاقه مند شدند
9. I am frightfully sorry.
[ترجمه ترگمان]من خیلی متاسفم
[ترجمه گوگل]من متاسفانه متاسفم
[ترجمه گوگل]من متاسفانه متاسفم
10. He had become frightfully cunning. " Wendy, " he said, " how we should all respect you. "
[ترجمه ترگمان]او گفت: \"وندی، چطور همه ما باید به تو احترام بگذاریم\"
[ترجمه گوگل]او ترسناک حیرت زده بود وی گفت: 'وندی،' چگونه همه ما باید به شما احترام بگذاریم '
[ترجمه گوگل]او ترسناک حیرت زده بود وی گفت: 'وندی،' چگونه همه ما باید به شما احترام بگذاریم '
11. In the still night her rapping sounded frightfully loud to Claine.
[ترجمه ترگمان]در همان شب، صدای کوبیدن او به طور وحشتناکی بلند به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]در شب هنوز او با صدای بلند به کلاین گوش داد
[ترجمه گوگل]در شب هنوز او با صدای بلند به کلاین گوش داد
12. I was frightfully puffed by the run.
[ترجمه ترگمان]به طور وحشتناکی از دویدن باد کرده بودم
[ترجمه گوگل]من به شدت در حال اجرا توسط پف کرده بودم
[ترجمه گوگل]من به شدت در حال اجرا توسط پف کرده بودم
13. Avner: [ about their newborn baby ] She's frightfully ugly.
[ترجمه ترگمان]او به طور وحشتناکی زشت است
[ترجمه گوگل]اوner: [در مورد نوزاد تازه متولد شده] او به شدت زشت است
[ترجمه گوگل]اوner: [در مورد نوزاد تازه متولد شده] او به شدت زشت است
14. She is a frightfully nice girl.
[ترجمه ترگمان]دختر خیلی خوبی است
[ترجمه گوگل]او یک دختر بسیار مشتاق است
[ترجمه گوگل]او یک دختر بسیار مشتاق است
15. You never dream that you are making me frightfully unhappy.
[ترجمه ترگمان]هرگز خواب نخواهی دید که مرا به طور وحشتناکی ناراحت می کنی
[ترجمه گوگل]شما هرگز رویای خود را ندیدید که شما را ناامید می کند
[ترجمه گوگل]شما هرگز رویای خود را ندیدید که شما را ناامید می کند
کلمات دیگر: