کلمه جو
صفحه اصلی

fries


(عامیانه) رجوع شود به: french fries

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) رجوع شود به: French fries


انگلیسی به انگلیسی

• potato strips deep fried in hot oil

جملات نمونه

1. we had hamburgers and fries
ما همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده خوردیم.

2. Millions of hamburgers and French fries are eaten every year.
[ترجمه مهگل جلیلوند] هر ساله میلیون ها همبرگر و سیب زمینی سرخ شده خورده می شود
[ترجمه ممد] هرساله پیاز و سیر می خورن دو ساله
[ترجمه ترگمان]میلیون ها همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده هر سال می خورند
[ترجمه گوگل]میلیون ها همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده هر ساله خورده می شوند

3. I'd like a steak and fries with chocolate mousse to follow.
[ترجمه ترجمه شخصی] من می خواهم یک استیک و سیب زمینی سرخ کرده و سپس موس شکلات بخورم
[ترجمه ترگمان]من یک استیک و سیب زمینی با خامه شکلاتی دوست دارم که دنبالش باشم
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک استیک و سیب زمینی سرخ کرده را با موز شکلات بخرم

4. Could I get a supersize fries with that?
[ترجمه ترگمان]میشه یه سیب زمینی سرخ کرده هم باه اش بخورم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم با آن سیب زمینی سرخ کرده دریافت کنم؟

5. I'll have a omelette with fries on the side, please.
[ترجمه ترگمان]من یک املت با سیب زمینی دارم لطفا
[ترجمه گوگل]من املت را با سیب زمینی سرخ کرده در کنار خود دارم، لطفا

6. The fries are made from pellets of pulverised potato.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی سرخ شده از قرص های سیب زمینی pulverised درست شده است
[ترجمه گوگل]سیب زمینی سرخ شده از گلدان سیب زمینی پخته ساخته شده است

7. He's eaten a whole plate of french fries.
[ترجمه ترگمان] اون یه بشقاب سیب زمینی سرخ کرده خورده
[ترجمه گوگل]او یک کلمۀ سیب زمینی سرخ شده را می خورید

8. You can choose either french fries, baked potato, or mashed potatoes.
[ترجمه ترگمان] میتونی سیب زمینی سرخ کرده رو انتخاب کنی، سیب زمینی پخته یا پوره سیب زمینی درست کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید سیب زمینی سرخ کرده، سیب زمینی پخته یا سیب زمینی له شده را انتخاب کنید

9. The fries, made through a counter-top machine, can then be deep-fried before serving.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی سرخ کرده، که از طریق یک ماشین با کیفیت بالا ایجاد می شود، قبل از خدمت می تواند عمیق باشد
[ترجمه گوگل]سپس سیب زمینی سرخ شده از طریق یک ماشین ضدچین ساخته می شود تا قبل از خدمت سرخ شده باشد

10. I'll have a burger and fries to go, please.
[ترجمه ترگمان]یه همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده میخوام لطفا
[ترجمه گوگل]من یک برگر و سرخ کرده برای رفتن دارم، لطفا

11. Steak, french fries and chocolate, delicious new delicacies, were all put before her and she gorged enthusiastically.
[ترجمه ترگمان]استیک، سیب زمینی سرخ کرده و شکلاتی، غذاهای خوش مزه و خوش مزه، همه در مقابل او قرار داشتند و او با شور و شوق فراوان آن را می خورد
[ترجمه گوگل]استیک، سیب زمینی سرخ کرده و شکلات، غذاهای خوشمزه جدید، همه آنها را قبل از او گذاشتند و با شور و شوق خندیدند

12. He squirted some ketchup on his fries.
[ترجمه ترگمان] یه مقدار سس کچاپ روی سیب زمینی ریخت
[ترجمه گوگل]او بعضی از سس گوجه فرنگی را سیبزمینی کرد

13. Two portions of French fries please.
[ترجمه ترگمان] دوتا تیکه از سیب زمینی سرخ کرده فرانسوی لطفا
[ترجمه گوگل]لطفا دو بخش از سیب زمینی سرخ کرده را بخورید

14. Large fries to go.
[ترجمه ترگمان] سیب زمینی سرخ کرده هم برای رفتن هست
[ترجمه گوگل]قارچ بزرگ برای رفتن

15. Jack downed three beers with his steak and fries.
[ترجمه ترگمان]جک با استیک و سیب زمینی خودش سه تا آبجو خورد
[ترجمه گوگل]جک سه آبجو با استیک و سیب زمینی سرخ کرد

پیشنهاد کاربران

سیب زمینی سرخ شده

سرخ کردن
French fries=سیب زمینی سرخ کرده

سرخ کردن

سیب زمینی سرخ کرده

سرخ شده ، سرخ کرده ، سرخ کردنی

هم
به معنی سرخ کردن هم سیب زمینی سرخ کرده


کلمات دیگر: