کلمه جو
صفحه اصلی

pocket dictionary

انگلیسی به انگلیسی

• miniature dictionary for everyday useful words and phrases

جملات نمونه

1. The small pocket dictionary was expanded into a full - sized one.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغت جیبی کوچک به یک فرهنگ کامل تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]دیکشنری جیبی کوچک به یک اندازه کامل گسترش یافت

2. He bought a pocket dictionary.
[ترجمه ترگمان]او یک فرهنگ لغت جیبی را خرید
[ترجمه گوگل]او یک دیکشنری جیبی خریداری کرد

3. I look for my pocket dictionary but I find that it has been mislaid.
[ترجمه ترگمان]دنبال فرهنگ لغات گشتم، اما فهمیدم که آن را گم کرده ایم
[ترجمه گوگل]من به دنبال دیکشنری جیبی هستم، اما متوجه می شوم که اشتباه شده است

4. This handy pocket dictionary is a boon to me.
[ترجمه ترگمان]این فرهنگ لغت جیبی برای من نعمتی است
[ترجمه گوگل]این دیکشنری جیبی دستی برای من مفید است

5. She has a nice pocket dictionary.
[ترجمه ترگمان]یک فرهنگ لغت خوب دارد
[ترجمه گوگل]او یک دیکشنری جیبی دارد

6. He had to consult a pocket dictionary.
[ترجمه ترگمان]ناچار بود با یک فرهنگ لغت مشورت کند
[ترجمه گوگل]او مجبور شد با دیکشنری جیبی مشورت کند

7. I always take this pocket dictionary along as it may come in handy.
[ترجمه ترگمان]من همیشه این فرهنگ لغت جیبی را به همراه دارم چون ممکن است دم دست باشد
[ترجمه گوگل]من همیشه این دیکشنری جیبی را همراهی می کنم چون ممکن است مفید باشد

8. He always carries a pocket dictionary with him.
[ترجمه ترگمان]او همیشه یک فرهنگ لغت جیبی با خودش دارد
[ترجمه گوگل]او همیشه یک دیکشنری جیبی با او دارد

9. This pocket dictionary may come in handy now and then.
[ترجمه ترگمان]این فرهنگ لغت جیبی می تواند در حال حاضر و سپس مفید باشد
[ترجمه گوگل]این دیکشنری جیبی ممکن است در حال حاضر مفید باشد


کلمات دیگر: