ازروی بی رغبتی، باتنفر، بطورناگوار
distastefully
ازروی بی رغبتی، باتنفر، بطورناگوار
انگلیسی به فارسی
ناراحت کننده
انگلیسی به انگلیسی
• offensively, repulsively
جملات نمونه
1. She looked distastefully at the overflowing bin.
[ترجمه ترگمان]به اطراف نگاه کرد و با ناراحتی به the نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه ای در سطل آشغال نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه ای در سطل آشغال نگاه کرد
2. Everybody had money, not distastefully earned.
[ترجمه ترگمان]همه پول داشتند و با ناراحتی سر و کار نداشتند
[ترجمه گوگل]همه پول داشتند، به طرز دلخوشی دست نیافتند
[ترجمه گوگل]همه پول داشتند، به طرز دلخوشی دست نیافتند
3. Hard-edged, smelling distastefully of banknotes on snow, they sketched for her, faster than light, a helix of numbers.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای او ترسیم کردند، سریع تر از نور، رشته ای از اعداد
[ترجمه گوگل]آنها به سختی لبه، بوی ناخوشایند از اسکناس بر روی برف، برای او طراحی کردند، سریعتر از نور، یک عدد اعداد
[ترجمه گوگل]آنها به سختی لبه، بوی ناخوشایند از اسکناس بر روی برف، برای او طراحی کردند، سریعتر از نور، یک عدد اعداد
4. She eyed her husband distastefully.
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی به شوهرش نگریست
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی ازدواج کرد
5. From the deck I watch him negotiate the path to the outhouse, his mouth turned down distastefully.
[ترجمه ترگمان]از روی عرشه به او نگاه می کردم که در راه دستشویی مشغول مذاکره با distastefully بود
[ترجمه گوگل]از عرشه، او را تماشا می کنم مسیر را به خانه بیرون می اندازد، دهانش را ناراحت می کند
[ترجمه گوگل]از عرشه، او را تماشا می کنم مسیر را به خانه بیرون می اندازد، دهانش را ناراحت می کند
کلمات دیگر: