کلمه جو
صفحه اصلی

inwardness


باطن، سرشت، معنویت، ژرف اندیشی، بینش، عمق تفکر، (با: with) آشنایی کامل

انگلیسی به فارسی

باطن، سرشت


معنویت


ژرف اندیشی، بینش، عمق تفکر


(با: with) آشنایی کامل


کم حرفی


درونی بودن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or quality of being inward or internal.

(2) تعریف: a tendency to be preoccupied with one's own thoughts and feelings; introspection.

(3) تعریف: the inner or essential nature or meaning of something; essence.

(4) تعریف: depth of thought or feeling; insightfulness; perceptiveness.

• preoccupation with a person's concerns or feelings; introspection; essence; intimacy; familiarity

جملات نمونه

1. The severity of his inwardness almost seemed to demand it.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که به نظر می رسید که inwardness او را مطالبه می کند
[ترجمه گوگل]شدت درونیت خود تقریبا به نظر می رسید که آن را تقاضا می کند

2. This should be the current policy was due inwardness.
[ترجمه ترگمان]این باید سیاست کنونی باشد
[ترجمه گوگل]این باید سیاست فعلی درونی بودن باشد

3. Its underlying purposes and inwardness quite worth pondering.
[ترجمه ترگمان]اهداف اصلی آن و inwardness ارزش تفکر دارند
[ترجمه گوگل]اهداف اساسی و درونی بودن آن بسیار ارزشمند است

4. They also rue the inwardness of Japanese firms that resist co-operating with others.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین از the شرکت های ژاپنی که در مقابل هم کاری با دیگران مقاومت می کنند، افسوس می خورند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین بی طرفی شرکت های ژاپنی هستند که در برابر همکاری با دیگران مقاومت می کنند

5. The thesis emphasizes the analysis of its inwardness, hoping to help the reform about the reply of the civil procedure.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه بر تجزیه و تحلیل inwardness خود تاکید دارد، به این امید که به اصلاح در مورد پاسخ رویه مدنی کمک کند
[ترجمه گوگل]این پایان نامه بر تجزیه و تحلیل بیرونی آن تاکید می کند، امیدوار است که به اصلاح در مورد پاسخ روش مدنی کمک کند

6. Here, we may think, is the typical Boston inwardness.
[ترجمه ترگمان]در اینجا ممکن است ما فکر کنیم که این یک مثال معمولی بوستون است
[ترجمه گوگل]در اینجا ممکن است فکر کنیم، نوعی درونی بودن بوستون است

7. However, the central bank this otherwise inwardness.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این بانک مرکزی در غیر این صورت inwardness است
[ترجمه گوگل]با این حال، بانک مرکزی این در غیر این صورت بی طرفی است

8. Correction ability is showed with correlative coefficient or inwardness of functions used in encoding.
[ترجمه ترگمان]توانایی تصحیح با ضریب همبستگی یا inwardness توابع مورد استفاده در رمزگذاری نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]توانایی اصلاح با ضریب همبستگی یا درونگرایی توابع استفاده شده در کدگذاری نشان داده شده است

9. In order to indulge with its light, inwardness and variegation, one maybe neglect times, even all over the world!
[ترجمه ترگمان]به منظور آنکه با نور خود، inwardness و variegation، و حتی در تمام جهان غفلت کند!
[ترجمه گوگل]شاید برای غرور با نور، درونی و تنفر از خود، ممکن است حتی در سراسر جهان هم غافلگیر شویم!

10. Inwardness is what an Englishman quite simply has, painlessly, as a birthright.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که یک مرد انگلیسی به سادگی، بدون هیچ دردی، به عنوان یک حق مسلم
[ترجمه گوگل]درونی بودن آن چیزی است که یک انگلیسی به طور سادگی، بدون دردسر، به عنوان حق اولویت است

11. It most typically and clearly reflected the inwardness of integrating culture with commerce, linking culture with worldly life, making culture serve the commerce and worldly life.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول و به وضوح بازتاب فرهنگ یکپارچه کردن فرهنگ با تجارت، ارتباط دادن فرهنگ با زندگی دنیوی، ایجاد فرهنگ در خدمت به تجارت و زندگی دنیوی است
[ترجمه گوگل]این بیشتر به طور معمول و به وضوح منعکس کننده بی طرفی ادغام فرهنگ با تجارت، ارتباط فرهنگ با زندگی دنیوی، ایجاد فرهنگ برای تجارت و زندگی دنیوی است

12. The method of the singular value decomposition (SVD) of matrixes reflects the inwardness and essence character of the images, so it has wide application in the image processing.
[ترجمه ترگمان]روش تجزیه و تحلیل ارزش واحد (SVD)از ماتریس های inwardness و essence تصویر را منعکس می کند، بنابراین کاربرد گسترده ای در پردازش تصویر دارد
[ترجمه گوگل]روش تقسیم ارزش منحصر به فرد (SVD) ماتریس ها نشان دهنده شخصیت درونی و ذاتی تصاویر است، بنابراین کاربرد گسترده ای در پردازش تصویر دارد

13. That he held this heresy was a further aggravation of his silence and secrecy and inwardness of disposition.
[ترجمه ترگمان]او عقیده داشت که این بدعت به منزله تشدید further سکوت و رازداری او بود
[ترجمه گوگل]این که او این خرافات را برگزار کرد، تشدید بیشتر سکوت و محرمانگی و بی نظمی او بود

14. In front of spiritual homeland, your any thread of falter, could let you lose precious inwardness, and place yourself in the temptation of the secular world.
[ترجمه ترگمان]در مقابل سرزمین روحانی، هر رشته ای از تزلزل، می تواند به شما اجازه دهد inwardness ارزشمند را از دست بدهید، و خود را در معرض وسوسه دنیای سکولار قرار دهید
[ترجمه گوگل]در مقابل سرزمینی روحانی، هر موضوعی از هرج و مرج، می تواند به شما اجازه از بین بردن ارزش قیمتی را از دست بدهد و خود را در وسوسه دنیای سکولار قرار دهید

پیشنهاد کاربران

خود مشغولی


کلمات دیگر: