• in an incorrect manner, deceptively, in a misleading manner
misleadingly
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The data had been presented misleadingly.
[ترجمه ترگمان]داده ها misleadingly ارایه شده بود
[ترجمه گوگل]داده ها گمراه کننده بودند
[ترجمه گوگل]داده ها گمراه کننده بودند
2. These bats are sometimes misleadingly referred to as 'flying foxes'.
[ترجمه ترگمان]این خفاش ها گاهی اوقات به روباه پرنده منسوب هستند
[ترجمه گوگل]این خفاش ها گاهی گمراه کننده به عنوان 'روباه پرواز' نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این خفاش ها گاهی گمراه کننده به عنوان 'روباه پرواز' نامیده می شود
3. And that figure paints a misleadingly rosy picture.
[ترجمه ترگمان]و آن تصویر یک تصویر زیبا از گل رنگ را رنگ می زند
[ترجمه گوگل]و این رقم یک تصویر گمراه کننده رنگی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]و این رقم یک تصویر گمراه کننده رنگی را نشان می دهد
4. The conference was misleadingly regarded as a success and as reversing the trend in relations.
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس به عنوان یک موفقیت تلقی می شد و این امر معکوس کردن روند روابط بود
[ترجمه گوگل]این کنفرانس به صورت گمراه کننده به عنوان یک موفقیت در نظر گرفته شد و به عنوان تغییر مسیر در روابط
[ترجمه گوگل]این کنفرانس به صورت گمراه کننده به عنوان یک موفقیت در نظر گرفته شد و به عنوان تغییر مسیر در روابط
5. It misleadingly marginalizes both the centrality of the Church and classicism, the dominant artistic trend of the period.
[ترجمه ترگمان]این امر هم بر مرکزیت کلیسای جامع و هم به شیوه کلاسیک، گرایش هنری حاکم بر دوره بود
[ترجمه گوگل]این گمراه کننده، هر دو مرکزیت کلیسا و کلاسیکالی، و روند هنری غالب دوره را به حاشیه می کشد
[ترجمه گوگل]این گمراه کننده، هر دو مرکزیت کلیسا و کلاسیکالی، و روند هنری غالب دوره را به حاشیه می کشد
6. The diagrams are misleadingly simple.
[ترجمه ترگمان]نمودارها بسیار ساده هستند
[ترجمه گوگل]نمودارها گمراه کننده اند
[ترجمه گوگل]نمودارها گمراه کننده اند
7. That is, high productivity can lead to a misleadingly high ratio.
[ترجمه ترگمان]به این معنا که بهره وری بالا می تواند منجر به نسبت بالا به بالا شود
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، بهره وری بالا می تواند منجر به یک نسبت گمراه کننده شود
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، بهره وری بالا می تواند منجر به یک نسبت گمراه کننده شود
8. This shift, misleadingly, makes it look as if China is charging more for its exports.
[ترجمه ترگمان]این تغییر، misleadingly، باعث می شود به نظر برسد که چین برای صادرات خود بیش از پیش شارژ می کند
[ترجمه گوگل]این تغییر، به گونهای گمراه کننده، باعث می شود که به نظر می رسد که چین برای صادرات خود بیشتر شارژ می کند
[ترجمه گوگل]این تغییر، به گونهای گمراه کننده، باعث می شود که به نظر می رسد که چین برای صادرات خود بیشتر شارژ می کند
9. The doctor also argued that the ad misleadingly implied that the scientific community supported the paper presented at the WCD.
[ترجمه ترگمان]دکتر همچنین استدلال کرد که آگهی تبلیغاتی به طور ضمنی اشاره کرد که جامعه علمی از این مقاله که در the ارائه شده است پشتیبانی کرده است
[ترجمه گوگل]دکتر همچنین متذکر شد که آگهی به گمراه کننده اشاره می کند که جامعه علمی از مقاله ارائه شده در WCD پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]دکتر همچنین متذکر شد که آگهی به گمراه کننده اشاره می کند که جامعه علمی از مقاله ارائه شده در WCD پشتیبانی می کند
10. Just as his initial Messianic polling numbers were misleadingly optimistic, his problems should now be put into context.
[ترجمه ترگمان]درست همان طور که شماره های polling اولیه او بسیار خوش بین بودند، مشکلات او اکنون باید به متن تبدیل شوند
[ترجمه گوگل]درست همانطور که تعداد نخستین رای دهندگان مسیحیت او گمراه کننده بود، مشکلات او اکنون باید در متن قرار گیرد
[ترجمه گوگل]درست همانطور که تعداد نخستین رای دهندگان مسیحیت او گمراه کننده بود، مشکلات او اکنون باید در متن قرار گیرد
11. To talk or act insincerely or misleadingly; equivocate.
[ترجمه ترگمان]حرف زدن یا عمل کردن در حقیقت، گفتن یا misleadingly؛ دوپهلو حرف زدن
[ترجمه گوگل]به صحبت کردن یا عمل ناخوشایند یا گمراه کننده متضاد
[ترجمه گوگل]به صحبت کردن یا عمل ناخوشایند یا گمراه کننده متضاد
12. An OLAP solution is sometimes misleadingly called a data warehouse solution.
[ترجمه ترگمان]یک راه حل OLAP گاهی اوقات به عنوان راه حل انبار داده نامیده می شود
[ترجمه گوگل]یک راه حل OLAP گاهی گمراه کننده به نام یک راه حل انبار داده می شود
[ترجمه گوگل]یک راه حل OLAP گاهی گمراه کننده به نام یک راه حل انبار داده می شود
13. CHRISTOPHER CRUISE: A storm with a misleadingly pleasant name recently brought death and destruction to parts of North America.
[ترجمه ترگمان](CHRISTOPHER): طوفانی با نام خوشایند و خوشایند، به تازگی باعث مرگ و نابودی بخش هایی از آمریکای شمالی شده است
[ترجمه گوگل]کریستوفر کروز: طوفان با نام گمراه کننده لذت بخش به تازگی مرگ و نابودی بخش هایی از شمال امریکا به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]کریستوفر کروز: طوفان با نام گمراه کننده لذت بخش به تازگی مرگ و نابودی بخش هایی از شمال امریکا به ارمغان آورد
14. The result is called, somewhat misleadingly, a planetary nebula.
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن، تا حدودی misleadingly، یک nebula سیاره ای نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این نتیجه، به نوعی گمراه کننده، یک سحابی سیاره ای نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این نتیجه، به نوعی گمراه کننده، یک سحابی سیاره ای نامیده می شود
پیشنهاد کاربران
توام بافریب
غلط انداز
گمراه کننده
کلمات دیگر: