کلمه جو
صفحه اصلی

mislaid

انگلیسی به فارسی

گمشده، جا گذاشتن، گم کردن


انگلیسی به انگلیسی

• misplaced, lost

جملات نمونه

1. i must have mislaid my key; i can't find it
لابد کلیدم را در جای عوضی گذاشته ام ; نمی توانم آن را بیابم.

2. I seem to have mislaid my keys.
[ترجمه ترگمان] انگار کلیدهام رو گم کرده بودم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کلیدهای من را خراب کرده اند

3. I have mislaid the new magazine.
[ترجمه ترگمان] من اون مجله جدید رو گم کردم
[ترجمه گوگل]من مجله جدید را گم کرده ام

4. Sometimes students' work does get lost or mislaid.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، دانش آموزان گم یا ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات کار دانش آموزان از دست رفته یا گمراه می شود

5. I appear to have mislaid my jumper.
[ترجمه ترگمان]انگار jumper را گم کرده ام
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد بلوز من را نادیده گرفته است

6. Oh dear, I've mislaid my glasses again.
[ترجمه ترگمان]اوه، خدای من، دوباره glasses را گم کردم
[ترجمه گوگل]آه عزیزم، عینک هایم را دوباره گم کرده ام

7. I've mislaid my glasses again.
[ترجمه ترگمان]دوباره عینکم را گم کردم
[ترجمه گوگل]عینک من دوباره از بین رفته

8. A trail of missed connections and mislaid luggage follows these travelers.
[ترجمه ترگمان]ردی از اتصالات از دست رفته و چمدان، این مسافران را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]دنباله ای از ارتباطات ناموفق و چمدان خراب شده این مسافران را دنبال می کند

9. I seem to have mislaid all the friends who once called me Nigel.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد همه دوستانی را که یک بار مرا نایجل صدا می کردند، گم کرده بودم
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد تمام دوستانم را که بعدها نام نیل را نام بردند نادیده گرفت

10. Our luggage was temporarily mislaid.
[ترجمه ترگمان]چمدان ما موقتا کنار گذاشته شده بود
[ترجمه گوگل]چمدان ما موقتا گم شد

11. I seem to have temporarily mislaid my keys. Have you seen them anywhere?
[ترجمه ترگمان]به نظر میرسه من موقتا کلید هامو گم کرده م هیچ جا آن ها را دیده ای؟
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کلید های من را به طور موقت خراب کرده اند آیا آنها را هر جا دیدی؟

12. Ben mislaid the tape he needed for his English class.
[ترجمه ترگمان]بن نواری را که برای کلاس انگلیسی لازم داشت گم کرده بود
[ترجمه گوگل]بن از دست دادن نوار او برای کلاس انگلیسی او مورد نیاز است

13. I mislaid my purse.
[ترجمه ترگمان] من کیفم رو گم کردم
[ترجمه گوگل]من کیف پولم را خراب کردم

14. Why, yesterday I mislaid a sock and I simply don't care.
[ترجمه ترگمان]دیروز یک لنگه جوراب را گم کردم و اصلا برایم مهم نبود
[ترجمه گوگل]چرا، دیروز من جوراب را خراب کردم و به سادگی اهمیتی نمی دهم

پیشنهاد کاربران

گم کردن، از دست دادن

فعل گذشته می باشد.


کلمات دیگر: