هیپراکلسمی
hypercalcemia
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• abnormally high level of calcium in the blood (medicine)
جملات نمونه
1. In chronic renal failure, hypercalcemia is a common complication in dialysis patients.
[ترجمه ترگمان]در نارسایی مزمن کلیه، hypercalcemia یک مشکل رایج در بیماران دیالیز است
[ترجمه گوگل]در نارسایی مزمن کلیه، هیپرکلسمی یک عارضه رایج در بیماران دیالیزی است
[ترجمه گوگل]در نارسایی مزمن کلیه، هیپرکلسمی یک عارضه رایج در بیماران دیالیزی است
2. However, glucocorticoids are usually ineffective in the hypercalcemia of primary hyperparathyroidism, Phosphate also inhibits bone resorption.
[ترجمه ترگمان]با این حال، glucocorticoids معمولا در the of اولیه بی اثر هستند، فسفات همچنین مانع از resorption استخوان می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، گلوکوکورتیکوئیدها در هیپرکلسمی هیپرپاراتیروئیدی اولیه غالبا ناکارآمد هستند، فسفات همچنین باعث کاهش جذب استخوان می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، گلوکوکورتیکوئیدها در هیپرکلسمی هیپرپاراتیروئیدی اولیه غالبا ناکارآمد هستند، فسفات همچنین باعث کاهش جذب استخوان می شود
3. In the chronic therapy of hypercalcemia caused by increased bone resorption or increased intestinal calcium absorption glucocorticoids are effective.
[ترجمه ترگمان]در درمان مزمن of ناشی از افزایش resorption استخوان و یا افزایش غلظت کربنات کلسیم، glucocorticoids موثر هستند
[ترجمه گوگل]در درمان مزمن هیپرکلسمی ناشی از افزایش جذب استخوان یا افزایش جذب کلسیم روده گلوکوکورتیکوئیدها موثر است
[ترجمه گوگل]در درمان مزمن هیپرکلسمی ناشی از افزایش جذب استخوان یا افزایش جذب کلسیم روده گلوکوکورتیکوئیدها موثر است
4. If one follows these guidelines, the risk of hypercalcemia and hyperphosphatemia and their complications is reduced.
[ترجمه ترگمان]اگر یکی از این رهنمودها پیروی کند، ریسک of و hyperphosphatemia و پیچیدگی های آن ها کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]اگر یکی از این دستورالعمل ها را دنبال کند، خطر ابتلا به هیپرکلسمی و هیپر فسفاتمی و عوارض آنها کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]اگر یکی از این دستورالعمل ها را دنبال کند، خطر ابتلا به هیپرکلسمی و هیپر فسفاتمی و عوارض آنها کاهش می یابد
5. When the hypercalcemia is due to toxicity from vitamin D2 therapy, it may last for several weeks.
[ترجمه ترگمان]زمانی که the به خاطر سمیت همراه با درمان D۲ D۲، ممکن است چندین هفته طول بکشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که هیپراکلسمی به علت سمیت از ویتامین D2 درمان می شود، ممکن است چند هفته طول بکشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که هیپراکلسمی به علت سمیت از ویتامین D2 درمان می شود، ممکن است چند هفته طول بکشد
6. Other solid tumors associated with hypercalcemia arise from lung, kidney, liver, cervix, prostate, and thyroid.
[ترجمه ترگمان]Other solid که مربوط به hypercalcemia، کلیه، کبد، کبد و تیروئید و تیروئید هستند
[ترجمه گوگل]دیگر تومورهای جامد در ارتباط با هیپرکلسمی ناشی از ریه، کلیه، کبد، دهانه رحم، پروستات و تیروئید است
[ترجمه گوگل]دیگر تومورهای جامد در ارتباط با هیپرکلسمی ناشی از ریه، کلیه، کبد، دهانه رحم، پروستات و تیروئید است
7. Mild hypercalcemia has been reported in chronic infections such as tuberculosis and some fungal diseases.
[ترجمه ترگمان]hypercalcemia خفیف در عفونت های مزمن نظیر سل و برخی بیماری های قارچی گزارش شده است
[ترجمه گوگل]هیپراکلسمی خفیف در عفونت های مزمن مانند سل و برخی از بیماری های قارچی گزارش شده است
[ترجمه گوگل]هیپراکلسمی خفیف در عفونت های مزمن مانند سل و برخی از بیماری های قارچی گزارش شده است
8. The exact cause of hypercalcemia in this disorder is poorly understood.
[ترجمه ترگمان]علت دقیق اختلال در این اختلال درک ضعیفی است
[ترجمه گوگل]علت دقیق هیپرکلسمی در این اختلال درک نمی شود
[ترجمه گوگل]علت دقیق هیپرکلسمی در این اختلال درک نمی شود
9. Therefore, to diagnose hypercalcemia in a suspected case, one must obtain at least three separate measurements of the serum calcium.
[ترجمه ترگمان]بنابراین برای تشخیص hypercalcemia در یک مورد مشکوک باید حداقل سه اندازه گیری مجزا از کلسیم سرم بدست آورد
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای تشخیص هیپرکلسمی در مورد مشکوک، باید حداقل سه اندازه گیری جداگانه از کلسیم سرم بدست آورید
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای تشخیص هیپرکلسمی در مورد مشکوک، باید حداقل سه اندازه گیری جداگانه از کلسیم سرم بدست آورید
10. Hypercalcemia, rarely, may also cause seizures, possibly related to small cerebral vessel occlusion.
[ترجمه ترگمان]Hypercalcemia، به ندرت ممکن است موجب مصادره شود، که احتمالا مربوط به انسداد کوچک مغزی است
[ترجمه گوگل]هیپرکلسمی، به ندرت، ممکن است باعث تشنج، احتمالا مربوط به انسداد رگ های کوچک مغزی باشد
[ترجمه گوگل]هیپرکلسمی، به ندرت، ممکن است باعث تشنج، احتمالا مربوط به انسداد رگ های کوچک مغزی باشد
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
12. While the hypercalcemia, when present, is usually mild, at times marked elevations in serum calcium have been observed.
[ترجمه ترگمان]در حالی که the، در زمان حال، معمولا خفیف است، در حالی که در زمان های مشخص، ارتفاعات علامت گذاری شده در کلسیم سرم مشاهده شده است
[ترجمه گوگل]در حالی که هیپرکلسمی، زمانی که در حال حاضر است، معمولا خفیف است، در برخی موارد، افزایش کلسیم سرم مشاهده شده است
[ترجمه گوگل]در حالی که هیپرکلسمی، زمانی که در حال حاضر است، معمولا خفیف است، در برخی موارد، افزایش کلسیم سرم مشاهده شده است
13. Immobilization produces increased bone resorption resulting in hypercalcemia and hypercalciuria, and is particularly severe in young persons.
[ترجمه ترگمان]Immobilization باعث افزایش resorption استخوان در نتیجه in و hypercalciuria می شود و به ویژه در افراد جوان بسیار شدید است
[ترجمه گوگل]Immobilization باعث افزایش جذب استخوان منجر به هیپرکلسمی و هیپرکلسیوری می شود و در افراد جوان بسیار شدید است
[ترجمه گوگل]Immobilization باعث افزایش جذب استخوان منجر به هیپرکلسمی و هیپرکلسیوری می شود و در افراد جوان بسیار شدید است
14. The hypercalcemia is easily treatable by hydration and withdrawal of the calcium containing antacids.
[ترجمه ترگمان]hypercalcemia به راحتی توسط هیدراسیون و خروج کلسیم حاوی antacids قابل درمان است
[ترجمه گوگل]هیپراکلسمی به راحتی قابل درمان با هیدراتاسیون و برداشتن آنتی اسیدهای حاوی کلسیم است
[ترجمه گوگل]هیپراکلسمی به راحتی قابل درمان با هیدراتاسیون و برداشتن آنتی اسیدهای حاوی کلسیم است
15. The mechanism of the hypercalcemia in vitamin D intoxication is twofold.
[ترجمه ترگمان]مکانیزم the در مسمومیت ویتامین D دوگانه است
[ترجمه گوگل]مکانیسم هپاراکسیمی در مسمومیت با ویتامین D دو برابر است
[ترجمه گوگل]مکانیسم هپاراکسیمی در مسمومیت با ویتامین D دو برابر است
پیشنهاد کاربران
بالا بودن سطح کلسیم خون= هیپرکلسمی
hypercalcemia ( تغذیه )
واژه مصوب: بیش کلسیم خونی
تعریف: افزایش غیرطبیعی کلسیم در خون
واژه مصوب: بیش کلسیم خونی
تعریف: افزایش غیرطبیعی کلسیم در خون
کلمات دیگر: