دچار استسقای سر، اب در سر
hydrocephalic
دچار استسقای سر، اب در سر
انگلیسی به فارسی
هیدروسیفالی
انگلیسی به انگلیسی
• (medicine) pertaining to hydrocephalus, pertaining to an abnormal accumulation of fluid in the brain; affected with hydrocephalus
جملات نمونه
1. Methods The clinical records of 14 hydrocephalic patients who underwent neuroendoscopic choroids plexus coagulation were retrospectively analyzed.
[ترجمه ترگمان]روش های تست بالینی ۱۴ بیمار hydrocephalic که در انعقاد neuroendoscopic plexus choroids تحت بررسی قرار گرفتند، مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روشها: پرونده بالینی 14 بیمار هیدروسیفالی که تحت درمان با کوروئید نورو دندونوسکوپی قرار گرفتند، برآورد شدند
[ترجمه گوگل]روشها: پرونده بالینی 14 بیمار هیدروسیفالی که تحت درمان با کوروئید نورو دندونوسکوپی قرار گرفتند، برآورد شدند
2. Methods In 6 hydrocephalic children who failed in V-P shunt operation, neuroendoscopic surgery was performed for shunt tube adjustment, choroids plexus cauterization and third ventriculostomy.
[ترجمه ترگمان]روش های در ۶ hydrocephalic کودکی که در عملیات شنت - P شکست خوردند، جراحی neuroendoscopic برای تنظیم لوله ای موازی، شبکه کوروئید cauterization و third سوم انجام شد
[ترجمه گوگل]روشها در 6 کودک مبتلا به هیدروسیفالی که در عمل شنت V-P شکست خورد، جراحی نوروآندوسکوپی برای تنظیم لوله شنت، کوئورتیزاسیون عصبی کوئورید و ونتییکلاستومومی سوم انجام شد
[ترجمه گوگل]روشها در 6 کودک مبتلا به هیدروسیفالی که در عمل شنت V-P شکست خورد، جراحی نوروآندوسکوپی برای تنظیم لوله شنت، کوئورتیزاسیون عصبی کوئورید و ونتییکلاستومومی سوم انجام شد
3. Their number is generally limited to two or three, but more than a hundred have been found in the skull of an adult hydrocephalic subject.
[ترجمه ترگمان]تعداد آن ها به طور کلی به دو یا سه محدود می شود، اما بیش از صد نفر در جمجمه یک سوژه hydrocephalic بزرگ سال یافت شده اند
[ترجمه گوگل]تعداد آنها به طور کلی به دو تا سه محدود می شود، اما بیش از یک صد در جمجمه یک فرد هیدروسیفالی بزرگسال دیده می شود
[ترجمه گوگل]تعداد آنها به طور کلی به دو تا سه محدود می شود، اما بیش از یک صد در جمجمه یک فرد هیدروسیفالی بزرگسال دیده می شود
4. NO significant between two trials, but performance was significantly different between the two shunt groups and not shunted congenitally hydrocephalic rats.
[ترجمه ترگمان]بین دو آزمایش مهم نیست، اما عملکرد به طور قابل توجهی بین دو گروه شنت متفاوت بود و به طور مستقیم به موش ها و موش ها تقسیم نشد
[ترجمه گوگل]NO بین دو آزمایش قابل توجه بود، اما عملکرد بین دو گروه شنت به طور معنی داری متفاوت بود و موش های هوروسفالیک مادرزادی شونده از بین نمی رفت
[ترجمه گوگل]NO بین دو آزمایش قابل توجه بود، اما عملکرد بین دو گروه شنت به طور معنی داری متفاوت بود و موش های هوروسفالیک مادرزادی شونده از بین نمی رفت
5. Years ago, while working in what was then called a subnormality hospital, I heard of a patient who was blind, deaf, unable to speak, paralysed and hydrocephalic.
[ترجمه ترگمان]سال ها پیش، در حالی که در چیزی که بعد از آن بیمارستان subnormality نامیده می شد کار می کرد، از بیماری که کور، ناشنوا، ناتوان برای صحبت کردن، فلج و hydrocephalic بود، شنیدم
[ترجمه گوگل]چند سال پیش، در حالیکه در آنچه که پس از آن بیمارستان فرامنطقهای نامیده میشد، از بیمار که کور، ناشنوا، قادر به صحبت کردن، فلج و هیدروسفالی بود، شنیدم
[ترجمه گوگل]چند سال پیش، در حالیکه در آنچه که پس از آن بیمارستان فرامنطقهای نامیده میشد، از بیمار که کور، ناشنوا، قادر به صحبت کردن، فلج و هیدروسفالی بود، شنیدم
6. This study is to determine the prognosis and academic performance in hydrocephalic children with different etiologies.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه برای تعیین عملکرد تحصیلی و عملکرد تحصیلی در hydrocephalic کودک با etiologies مختلف است
[ترجمه گوگل]این مطالعه به منظور تعیین پیش آگهی و عملکرد تحصیلی در کودکان هیدروسیفالی با علل مختلف است
[ترجمه گوگل]این مطالعه به منظور تعیین پیش آگهی و عملکرد تحصیلی در کودکان هیدروسیفالی با علل مختلف است
کلمات دیگر: