کلاسیک کردن، مطابق اسلوب هنری و ادبی یونان و روم کهن کردن، از ادبیات یا هنر کلاسیک تقلید کردن، درزمره ادبیات باستانی یونان وروم در اوردن، ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
classicize
کلاسیک کردن، مطابق اسلوب هنری و ادبی یونان و روم کهن کردن، از ادبیات یا هنر کلاسیک تقلید کردن، درزمره ادبیات باستانی یونان وروم در اوردن، ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
انگلیسی به فارسی
در زمره ادبیات باستانی (یونان و روم) در آوردن، از سبک ادبی باستانی پیروی کردن
کلاسیک کردن، در زمره ادبیات باستانی در اوردن، از سبک ادبی باستانی پیروی کردن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: classicizes, classicizing, classicized
حالات: classicizes, classicizing, classicized
• : تعریف: to make, adapt, or alter (something) in imitation of a classical style.
- This season's decorators are busy classicizing living rooms.
[ترجمه ترگمان] This این فصل مشغول classicizing اتاق نشیمن هستند
[ترجمه گوگل] دکوراتورهای این فصل اتاقهای کلاسیک زندگی را مشغول می کنند
[ترجمه گوگل] دکوراتورهای این فصل اتاقهای کلاسیک زندگی را مشغول می کنند
• follow classic style; make classic, make classical (also classicise)
کلمات دیگر: