ابن الوقت، نان به نرخ روز خور، فرصت طلب
timeserver
ابن الوقت، نان به نرخ روز خور، فرصت طلب
انگلیسی به فارسی
ابنالوقت، نان به نرخ روز خور، فرصت طلب
مرتب کردن بر اساس
انگلیسی به انگلیسی
• one who conforms, one who "goes with the flow"
اسم ( noun )
مشتقات: timeserving (adj.)
مشتقات: timeserving (adj.)
• : تعریف: one who adapts his or her conduct to prevailing custom or opinion, for personal advantage; opportunist.
جملات نمونه
1. That is why the gutless time-servers at the Polytechnic asked me to leave.
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین بود که از servers gutless، از من خواست که برم
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که سرورهای زمان خاموش در Polytechnic از من خواسته اند که ترک کنند
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که سرورهای زمان خاموش در Polytechnic از من خواسته اند که ترک کنند
2. The Bolshoi is full of indolent time-servers, more interested in feathering their nests than in Swan Lake.
[ترجمه ترگمان]بولشوی پر از اوقات فراغت است - سرورها، بیشتر علاقه مند به تغییر زاویه nests نسبت به دریاچه قو هستند
[ترجمه گوگل]بلشوی پر از سرورهای زمان بندگی است، بیشتر علاقه مند به پر کردن لانه خود را نسبت به دریاچه سوان
[ترجمه گوگل]بلشوی پر از سرورهای زمان بندگی است، بیشتر علاقه مند به پر کردن لانه خود را نسبت به دریاچه سوان
3. TimeServer and TimeClient have features such as good performance of time adjusting and easy to use.
[ترجمه ترگمان]TimeServer و TimeClient دارای ویژگی هایی چون عملکرد خوب زمان تنظیم و استفاده آسان هستند
[ترجمه گوگل]TimeServer و TimeClient دارای ویژگی هایی مانند عملکرد خوب تنظیم زمان و استفاده آسان است
[ترجمه گوگل]TimeServer و TimeClient دارای ویژگی هایی مانند عملکرد خوب تنظیم زمان و استفاده آسان است
4. Sticking with an employee who breaks his little toe is one thing; keeping timeservers who endanger profitability is another.
[ترجمه ترگمان]برقراری ارتباط با کارمندی که انگشت کوچکش را بشکند یک چیز است؛ نگه داشتن timeservers که سودآوری را به خطر می اندازند یکی دیگر است
[ترجمه گوگل]با یک کارمند که انگشت کوچکش را شکسته است، یک چیز است؛ نگهداشتن زمان نگهبانانی که سودآوری را به خطر می اندازند، یکی دیگر است
[ترجمه گوگل]با یک کارمند که انگشت کوچکش را شکسته است، یک چیز است؛ نگهداشتن زمان نگهبانانی که سودآوری را به خطر می اندازند، یکی دیگر است
5. The last time you checked acts as the variable to trigger refreshing the time from the timeserver.
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که شما عمل را به عنوان متغیر برای تریگر کردن زمان از the بررسی کردید
[ترجمه گوگل]آخرین باری که چک کردید به عنوان متغیر عمل می کند که زمان را از timeerver بازخوانی می کند
[ترجمه گوگل]آخرین باری که چک کردید به عنوان متغیر عمل می کند که زمان را از timeerver بازخوانی می کند
6. Once set up the host computer can serve as a timeserver to any size network.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک کامپیوتر میزبان راه اندازی می شود می تواند به عنوان a برای هر شبکه اندازه عمل کند
[ترجمه گوگل]پس از راه اندازی کامپیوتر میزبان می تواند به عنوان یک مرتبه در هر اندازه شبکه خدمت می کنند
[ترجمه گوگل]پس از راه اندازی کامپیوتر میزبان می تواند به عنوان یک مرتبه در هر اندازه شبکه خدمت می کنند
7. The program supports an unlimited number of connections, IP filtering, upload and download ratios, explicit limits per user and real- timeserver activity monitoring.
[ترجمه ترگمان]این برنامه از تعداد نامحدودی از اتصالات، فیلترینگ IP، بارگذاری و نسبت های دانلود، محدودیت صریح در هر کاربر و نظارت بر فعالیت واقعی پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]این برنامه از تعداد نامحدودی از اتصالات، فیلتر کردن IP، آپلود و دانلود نسبت ها، محدودیت های صریح برای هر کاربر و نظارت بر فعالیت های زمان واقعی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این برنامه از تعداد نامحدودی از اتصالات، فیلتر کردن IP، آپلود و دانلود نسبت ها، محدودیت های صریح برای هر کاربر و نظارت بر فعالیت های زمان واقعی استفاده می کند
پیشنهاد کاربران
نان به نرخ روز خور
کسی که نان را به نرخ روز میخورد
کسی که نان را به نرخ روز میخورد
زمانه ساز
زمانه دار
کلمات دیگر: