قطع شد، جدا کردن، بریدن
severed
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• cut off; divided, separated; terminated
جملات نمونه
1. severed from his family by war
جداافتاده از خانواده ی خود به واسطه ی جنگ
2. he severed all relationship with his brother
با برادرش به کلی قطع رابطه کرد.
3. two of his fingers were severed
دو تا از انگشتانش قطع شدند.
4. His family was severed in the war.
[ترجمه ترگمان]خانواده اش در جنگ جدا شده بودند
[ترجمه گوگل]خانواده اش در جنگ خاتمه یافت
[ترجمه گوگل]خانواده اش در جنگ خاتمه یافت
5. Richardson severed his right foot in a motorbike accident.
[ترجمه ترگمان]ریچاردسون پای راستش را در یک تصادف موتورسیکلت قطع کرد
[ترجمه گوگل]ریچاردسون پای راست خود را در حادثه موتورسیکلت قطع کرد
[ترجمه گوگل]ریچاردسون پای راست خود را در حادثه موتورسیکلت قطع کرد
6. Martin's hand was severed in the accident.
[ترجمه ترگمان]دست مارتین در تصادف از هم جدا شد
[ترجمه گوگل]دست مارتین در تصادف جدا شد
[ترجمه گوگل]دست مارتین در تصادف جدا شد
7. The knife severed an artery and he bled to death.
[ترجمه ترگمان]چاقو یه شریان رو جدا کرده و تا حد مرگ خونریزی کرده
[ترجمه گوگل]چاقو یک شریان را قطع کرد و او را به مرگ محکوم کرد
[ترجمه گوگل]چاقو یک شریان را قطع کرد و او را به مرگ محکوم کرد
8. His hand was severed from his arm.
[ترجمه ترگمان]دستش از بازویش جدا شده بود
[ترجمه گوگل]دست او از بازوی او قطع شد
[ترجمه گوگل]دست او از بازوی او قطع شد
9. The company has severed its connection/links/relationship/ties with its previous partners.
[ترجمه ترگمان]شرکت ارتباطات \/ روابط \/ رابطه خود را با شرکای قبلی خود قطع کرده است
[ترجمه گوگل]شرکت ارتباطات / ارتباطات / ارتباط خود را با شرکای قبلی خود قطع کرده است
[ترجمه گوگل]شرکت ارتباطات / ارتباطات / ارتباط خود را با شرکای قبلی خود قطع کرده است
10. He almost bled to death after the bullet severed an artery.
[ترجمه ترگمان] بعد از اینکه یه رگ اومد خونریزی کرد
[ترجمه گوگل]او بعد از اینکه گلوله یک شریان جدا شد، تقریبا به گلوله بست
[ترجمه گوگل]او بعد از اینکه گلوله یک شریان جدا شد، تقریبا به گلوله بست
11. He was severed for his quarrel with his boss.
[ترجمه ترگمان]به خاطر دعوا کردن با رئیسش از هم جدا شده
[ترجمه گوگل]او برای نزاع خود با رئیس خود قطع شد
[ترجمه گوگل]او برای نزاع خود با رئیس خود قطع شد
12. She has severed her last links with her family.
[ترجمه ترگمان] اون آخرین حلقه رو با خانوادش قطع کرده
[ترجمه گوگل]او آخرین ارتباطات خود را با خانواده اش قطع کرده است
[ترجمه گوگل]او آخرین ارتباطات خود را با خانواده اش قطع کرده است
13. She had severed all contact with her ex-husband.
[ترجمه ترگمان]اون همه ارتباط رو با همسر سابقش قطع کرده بود
[ترجمه گوگل]او تمام تماس ها را با شوهر سابق خود قطع کرده بود
[ترجمه گوگل]او تمام تماس ها را با شوهر سابق خود قطع کرده بود
14. She has severed all contact with her family.
[ترجمه ترگمان] تمام ارتباطش رو با خانواده اش قطع کرده
[ترجمه گوگل]او تمام تماس ها را با خانواده اش قطع کرده است
[ترجمه گوگل]او تمام تماس ها را با خانواده اش قطع کرده است
15. The US severed diplomatic relations with Cuba in 196
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده روابط دیپلماتیک خود با کوبا را در سال ۱۹۶ قطع کرد
[ترجمه گوگل]روابط دیپلماتیک آمریکا با کوبا در 196 قطع شد
[ترجمه گوگل]روابط دیپلماتیک آمریکا با کوبا در 196 قطع شد
پیشنهاد کاربران
جدا شده، قطع شده
جدا شده، قطع شده، بریده
کلمات دیگر: