کلمه جو
صفحه اصلی

pin money


(در اصل) پول تو جیبی کدبانو (که شوهر به زنش می داد)، پول جیبی شوهر به همسرش، مبلغ ناچیز

انگلیسی به فارسی

پول جیبی شوهر به همسرش، مبلغ ناچیز


پول پین، پول جیبی شوهر به همسرش، مبلغ ناچیز


انگلیسی به انگلیسی

• small expenses, pocket money
pin money is a small amount of extra money that someone earns in order to buy things that they want but that they do not really need.

مترادف و متضاد

spending money


Synonyms: change, mad money, part-time job earnings, petty cash, pittance, pocket money


جملات نمونه

1. She'd do anything for a bit of pin money.
[ترجمه ترگمان]او برای یک تکه پول هر کاری کرده بود
[ترجمه گوگل]او برای پول کمی پول می گیرد

2. They still follow the custom of pinning money to the bride's dress.
[ترجمه ترگمان]آن ها هنوز از رسم کردن پول به لباس عروس پیروی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها هنوز هم به دنبال لباس های عروس هستند

3. She earns a little pin money doing ironing for other people.
[ترجمه ترگمان]او پول زیادی برای اتو کردن برای دیگران به دست می آورد
[ترجمه گوگل]او یک پول پین کوچک به دست آورد و اتو کردن را برای دیگران انجام داد

4. He pin money get online, work to also be not written after school go getting online.
[ترجمه ترگمان]او به صورت آنلاین پول می دهد، کار می کند تا بعد از اینکه مدرسه به صورت آنلاین دریافت شود، نوشته نشود
[ترجمه گوگل]او پول پین را آنلاین می کند، کار می کند نیز پس از مدرسه آنلاین ارسال نمی شود

5. Laodou does not give pin money, can oneself look for a way to make money.
[ترجمه ترگمان]Laodou به خود پول نمی دهد، می تواند به دنبال راهی برای پول درآوردن باشد
[ترجمه گوگل]لائودو پول پین را نمی دهد، می تواند راهی برای پول بسازد

6. The bride and groom will dance while guests pin money to their clothes.
[ترجمه ترگمان]عروس و داماد در حالی که مهمان ها به لباس های خود سنجاق می کنند، می رقصند
[ترجمه گوگل]عروس و داماد رقص خواهند خورد در حالی که مهمان پول خود را به لباس خود می کشد

7. I bought a smaller one later using pin money I had saved.
[ترجمه ترگمان]من یک کوچک تر از آن پولی را که پس انداز کرده بودم، خریدم
[ترجمه گوگل]بعدا بعد از استفاده از پول پین که من نجات دادم کمی کوچکتر خریدم

8. The old lady has no pin money at all.
[ترجمه ترگمان]پیرزن اصلا پول ندارد
[ترجمه گوگل]بانوی پیر پول هیچ پولی ندارد

9. She helped her uncle out sometimes just to earn a bit of pin money.
[ترجمه ترگمان]او گاهی به عمویش کمک می کرد تا مقداری پول در بیاورد
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات به عموی خود کمک کرد تا پول کمی پول بپردازد

10. It helped when I used to do a bit of coal-bag carrying in my spare time to earn some pin money.
[ترجمه ترگمان]این کار زمانی کمک کرد که من کمی از کیسه زغال سنگ که در زمان اضافی برای بدست آوردن مقداری پول همراه داشتم را انجام دهم
[ترجمه گوگل]این کمک می کند وقتی که من برای انجام برخی از پول پین پول کمی از کیسه زغال سنگ حمل در اوقات فراغت خود را

11. In fact, my son is a good-hearted and considerate boy. He never hesitates to give his pin money to the old, the young beggars and the disabled beggars when he meets them.
[ترجمه ترگمان]در واقع، پسر من پسر خوب و hearted است هرگز تردید نمی کند که آن پول را به فقرا بدهد، گدایان جوان و گدایان بی disabled که او را ملاقات کرده باشد
[ترجمه گوگل]در واقع پسر من یک پسر خوب و محترم است او هرگز تردید نمی کند پول خود را به پیرزن، گداخته های جوان و گداها معلول بدهد وقتی که با آنها ملاقات کند

12. Everyone was supposed to dance with the bride and pin money on her dress.
[ترجمه ترگمان]قرار بود همه با عروس برقصند و پول را روی لباسش سنجاق کنند
[ترجمه گوگل]هر کس قرار بود با عروس رقص و پول را روی لباسش پین کند

13. Now and then the thoughtful ones presented me with cigarettes, or a little pin money.
[ترجمه ترگمان]گاهی با سیگار یا یک سنجاق کوچک به من تعارف می کرد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر و پس از آن متفکران به من ارائه سیگار، و یا کمی پول پین

14. She do some typing at home to earn some pin money.
[ترجمه ترگمان]برای درآوردن مقداری پول در خانه مشغول تایپ کردن در خانه است
[ترجمه گوگل]او برخی از تایپ کردن در خانه برای کسب پول پین انجام می دهد

پیشنهاد کاربران

درآمداضافی

پول خورد و خوراک
پول خرده خرجی


کلمات دیگر: