کلمه جو
صفحه اصلی

revisionism


تجدید نظر طلبى قانون ـ فقه : روش فکرى ادوارد برنشتاین المانى که ابتدا پیرو مارکس بود ولى بعدا "دکترین فوق را که مبتنى است بر اصلاح سیستم انقلابى مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجى مى تواند جهانگیر شود ابداع کرد

انگلیسی به فارسی

رویزیونیسم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any doctrine or view of history that departs from a longstanding or widely accepted doctrine or view, esp. from orthodox Marxism, or that advocates practices that depart from it.

• practice of reconsidering long-standing policies and beliefs; anti-marxist movement which stresses evolution and reform over revolution and radical change
revisionism refers to something such as a political theory or religious belief which has developed from but is different from an earlier theory or belief. revisionism is often thought to be wrong and dangerous by the people who support the original theory or belief.

جملات نمونه

1. The reforms come after decades of hostility to revisionism.
[ترجمه ترگمان]این اصلاحات پس از دهه ها دشمنی با revisionism صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]این اصلاحات پس از دهه های خصومت با رویزیونیسم رخ می دهد

2. Ultimately, Bismarck's revisionism scarcely affected or damaged British interests at all.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، بیسمارک به ندرت به منافع انگلیس آسیب رسانده یا آسیب می بیند
[ترجمه گوگل]در نهایت، ریزیجاریسم بیسمارک به وضوح تحت تاثیر منافع انگلیس قرار گرفت

3. Mr Kinnock is a relatively recent convert to revisionism.
[ترجمه ترگمان]آقای Kinnock یک تبدیل نسبتا جدید به revisionism است
[ترجمه گوگل]آقای Kinnock تبدیل نسبتا جدید به رویزیونیسم است

4. For empiricists, revisionism is no heresy; and heresy no bad thing, anyway.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این بدعت، بدعت و بدعت نیست
[ترجمه گوگل]برای تجربیان، رویزیونیسم هیچ خدایی نیست و خدایی چیزی بدی نیست، به هر حال

5. He is sweeping along on a tide of revisionism.
[ترجمه ترگمان]او در حال جارو جنجال است
[ترجمه گوگل]او در کنار جریان تجدیدنظرطلبی قرار دارد

6. The Yugoslavian Revisionism during the 60's might be considered as an earlier experiment of this.
[ترجمه ترگمان]The یوگسلاوی در طول دهه ۶۰ ممکن است به عنوان آزمایشی اولیه در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]Revisionism یوگسلاوی در طول دهه 60 ممکن است به عنوان یک آزمایش اولیه در مورد این موضوع در نظر گرفته شود

7. First, our party neither represents dogmatism nor revisionism.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، حزب ما نه dogmatism و نه revisionism را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]اولا حزب ما نه نمایانگر دگماتیسم و ​​نه تجدیدنظرطلبی است

8. Engels was regarded as the headstream of revisionism by Bernstein, western Marxists, and Marxclogists.
[ترجمه ترگمان]انگلس به افتخار revisionism، Marxists غربی، و Marxclogists در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]انگلس به عنوان جریان رویزیونیستی توسط برنشتاین، مارکسیست های غربی و مارکسکلژیست ها در نظر گرفته شد

9. In fact, there was no revisionism in China.
[ترجمه ترگمان]در واقع هیچ revisionism در چین وجود نداشت
[ترجمه گوگل]در حقیقت، در چین تجدید حیات نیست

10. Guard against revisionism, particularly the emergence revisionism at the party Centre.
[ترجمه ترگمان]گارد در برابر revisionism، به ویژه ظهور revisionism در مرکز این حزب
[ترجمه گوگل]محافظت در برابر رویزیونیسم، به ویژه رویزیونیسم ظهور در مرکز حزب

11. Both dogmatism and revisionism run counter to Marxism.
[ترجمه ترگمان]هم dogmatism و هم revisionism مخالف مارکسیسم بودند
[ترجمه گوگل]هر دو دشمنی و تجدید نظر در برابر مارکسیسم

12. As the leader said, revisionism and the bourgeois way of life are cousins, so to speak.
[ترجمه ترگمان]همان طور که رهبر می گفت، revisionism و روش زندگی بورژوازی، عموزاده هستند، بنابراین صحبت کردن است
[ترجمه گوگل]همانطور که رهبر گفت، رویزیونیسم و ​​شیوه زندگی بورژوایی، عموزاده هستند، بنابراین سخن گفتن

13. It is revisionism to negate the basic principles of Marxism and to negate its universal truth.
[ترجمه ترگمان]نفی اصول اساسی مارکسیسم و نفی حقیقت جهانی آن revisionism است
[ترجمه گوگل]انقلابیون برای نفی اصول اساسی مارکسیسم و ​​نادیده گرفتن حقیقت جهانی است

14. Khrushchev revisionism would have ridden roughshod over us. and our country would once again have been reduced to a colony or semi-colony.
[ترجمه ترگمان]خروشچف در برابر ما تاخت و تاز می کرد و کشور ما بار دیگر به یک کلونی یا نیمه مستعمره تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]رویزیونیسم خروشچف می تواند بر ما غلبه کند و کشور ما یک بار دیگر به یک مستعمره یا نیمه مستعمره تبدیل شده است

پیشنهاد کاربران

revisionism ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: تجدیدنظرطلبی
تعریف: گرایش به تغییر دادن اصول اساسی یک عقیده


کلمات دیگر: