زمان روز
time of day
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• (slang) pay attention to (e.g. "i won't give her the time of day")
جملات نمونه
1. There's always a lot of traffic at this time of day.
[ترجمه ترگمان]در این زمان همیشه ترافیک زیادی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این زمان روز، ترافیک زیادی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این زمان روز، ترافیک زیادی وجود دارد
2. There's usually a lot of traffic at this time of day.
[ترجمه ترگمان]معمولا در این زمان از روز تعداد زیادی ترافیک وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این زمان روز معمولا تعداد زیادی از ترافیک وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این زمان روز معمولا تعداد زیادی از ترافیک وجود دارد
3. At that time of day, cars with only one occupant accounted for almost 80% of the total.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، ماشین های تنها یک مسافر تقریبا ۸۰ درصد از کل را تشکیل می دادند
[ترجمه گوگل]در آن زمان، ماشین هایی با تنها یک مسافر تقریبا 80٪ از مجموع را تشکیل می دادند
[ترجمه گوگل]در آن زمان، ماشین هایی با تنها یک مسافر تقریبا 80٪ از مجموع را تشکیل می دادند
4. Traffic congestion fluctuates according to the time of day.
[ترجمه ترگمان]تراکم ترافیک طبق زمان روز تغییر می کند
[ترجمه گوگل]تراکم ترافیک با توجه به زمان روز تغییر می کند
[ترجمه گوگل]تراکم ترافیک با توجه به زمان روز تغییر می کند
5. The streets were peculiarly quiet for the time of day.
[ترجمه ترگمان]این روزها خیابان ها به طور عجیبی ساکت بودند
[ترجمه گوگل]خیابان ها به طور خاص برای زمان روز آرام بود
[ترجمه گوگل]خیابان ها به طور خاص برای زمان روز آرام بود
6. The early morning is the best time of day.
[ترجمه ترگمان]صبح زود، بهترین زمان روز است
[ترجمه گوگل]صبح زود بهترین زمان روز است
[ترجمه گوگل]صبح زود بهترین زمان روز است
7. It never mattered what time of day or night it was.
[ترجمه ترگمان]هرگز مهم نبود که چه وقت روز یا شب است
[ترجمه گوگل]هرگز مهم نبود که چه زمانی از روز یا شب بود
[ترجمه گوگل]هرگز مهم نبود که چه زمانی از روز یا شب بود
8. I was just passing the time of day with her.
[ترجمه ترگمان]من فقط داشتم از زمان رو با اون سپری می کردم
[ترجمه گوگل]من فقط زمان روز را با او گذراندم
[ترجمه گوگل]من فقط زمان روز را با او گذراندم
9. At this time of day you need to filter out the red light to take a good photo.
[ترجمه ترگمان]در این زمان از روز باید نور قرمز را فیلتر کنید تا یک عکس خوب به دست آورید
[ترجمه گوگل]در این زمان روز، شما نیاز به فیلتر کردن نور قرمز برای گرفتن عکس خوب است
[ترجمه گوگل]در این زمان روز، شما نیاز به فیلتر کردن نور قرمز برای گرفتن عکس خوب است
10. People like to pass the time of day with neighbours.
[ترجمه ترگمان]مردم دوست دارند زمان روز را با همسایگان بگذرانند
[ترجمه گوگل]مردم دوست دارند زمان روز را با همسایگان گذراندند
[ترجمه گوگل]مردم دوست دارند زمان روز را با همسایگان گذراندند
11. He passed the time of day with Two Coats the tramp.
[ترجمه ترگمان]روز را با دو مرد ولگرد سپری کرد
[ترجمه گوگل]او روز دوبار با دو کت چنگال را گذراند
[ترجمه گوگل]او روز دوبار با دو کت چنگال را گذراند
12. During this time, what is the longest time of day for you?
[ترجمه ترگمان]در این زمان، طولانی ترین زمان برای شما چیست؟
[ترجمه گوگل]در طول این مدت طولانی ترین زمان برای روزی است؟
[ترجمه گوگل]در طول این مدت طولانی ترین زمان برای روزی است؟
13. People experience differences in physical and mental capability depending on the time of day.
[ترجمه ترگمان]افراد بسته به زمان روز تفاوت در قابلیت فیزیکی و ذهنی را تجربه می کنند
[ترجمه گوگل]افراد با توجه به زمان روز، تفاوت در توانایی های ذهنی و روانی را تجربه می کنند
[ترجمه گوگل]افراد با توجه به زمان روز، تفاوت در توانایی های ذهنی و روانی را تجربه می کنند
14. A train would pass through there every few minutes at that time of day.
[ترجمه ترگمان]هر چند دقیقه یک بار قطار از آن عبور می کرد
[ترجمه گوگل]یک قطار در آن زمان هر چند دقیقه چند بار عبور می کرد
[ترجمه گوگل]یک قطار در آن زمان هر چند دقیقه چند بار عبور می کرد
پیشنهاد کاربران
Have time of day = pay attention
محل گذاشتن
کلمات دیگر: