(قدیمی) رجوع شود به: tombouctou
timbuktu
(قدیمی) رجوع شود به: tombouctou
انگلیسی به فارسی
(قدیمی) رجوع شود به: Tombouctou
تیمبوکتو
انگلیسی به انگلیسی
• city in mali; (slang) remote place, somewhere far away, extremely remote place (figuratively)
جملات نمونه
1. Founded by Tuareg herders, Timbuktu still counts the livestock trade among its primary sources of income.
[ترجمه ترگمان]تیم Timbuktu که توسط دامداران و، تاسیس شد هنوز هم در میان منابع اصلی درآمدی خود، تجارت دام را به حساب می آورد
[ترجمه گوگل]تیموبوکتی که توسط گلهداران توورگ تاسیس شده است، تجارت دام را در میان منابع اولیه درآمد خود شمرده است
[ترجمه گوگل]تیموبوکتی که توسط گلهداران توورگ تاسیس شده است، تجارت دام را در میان منابع اولیه درآمد خود شمرده است
2. At its height that empire stretched from Timbuktu to Bamako, and even as far as to the Atlantic.
[ترجمه ترگمان]در اوج خود، امپراطوری از Timbuktu به باماکو و حتی تا اقیانوس اطلس کشیده شد
[ترجمه گوگل]در اوج آن امپراطوری از Timbuktu به Bamako، و حتی تا آنجا که به اقیانوس اطلس کشیده شد
[ترجمه گوگل]در اوج آن امپراطوری از Timbuktu به Bamako، و حتی تا آنجا که به اقیانوس اطلس کشیده شد
3. Banjul, Ivanovo, Naples and Timbuktu are also on the list.
[ترجمه ترگمان]بانجول، Ivanovo، ناپل و Timbuktu نیز در این فهرست قرار دارند
[ترجمه گوگل]بنجول، ایوانوو، ناپل و تیمبوکتو نیز در لیست قرار دارند
[ترجمه گوگل]بنجول، ایوانوو، ناپل و تیمبوکتو نیز در لیست قرار دارند
4. Bordering the Sahara in Mali, Timbuktu was once an economic andcultural hub of the trans-Saharan trade routes.
[ترجمه ترگمان]Bordering صحرا در مالی، Timbuktu زمانی یک مرکز اقتصادی andcultural برای مسیرهای تجاری trans بود
[ترجمه گوگل]Timbuktu زمانی که مرز سحر در مالی بود، یک مرکز اقتصادی و فرهنگی مسیرهای تجارت بینالمللی بود
[ترجمه گوگل]Timbuktu زمانی که مرز سحر در مالی بود، یک مرکز اقتصادی و فرهنگی مسیرهای تجارت بینالمللی بود
5. Timbuktu is a great place to send a postcard from but its fame lies more in its inaccessibility than in anything there is to do there.
[ترجمه ترگمان]تیم Timbuktu مکان بزرگی برای فرستادن یک کارت پستال است، اما شهرت آن بیشتر در عدم دسترسی قرار دارد تا هر چیزی که در آنجا وجود دارد
[ترجمه گوگل]تیمبوکتو یک مکان عالی برای ارسال یک کارت پستال است، اما شهرت آن بیشتر از دسترسی غیرمستقیم به آن چیزی است که وجود دارد
[ترجمه گوگل]تیمبوکتو یک مکان عالی برای ارسال یک کارت پستال است، اما شهرت آن بیشتر از دسترسی غیرمستقیم به آن چیزی است که وجود دارد
6. The newspaper posted him in Timbuktu.
[ترجمه ترگمان]روزنامه او را در Timbuktu پست کرد
[ترجمه گوگل]این روزنامه او را در Timbuktu ارسال کرد
[ترجمه گوگل]این روزنامه او را در Timbuktu ارسال کرد
7. The old saying "from here to Timbuktu" might not mean what it used to, but I am glad that I have been there.
[ترجمه ترگمان]ضرب المثل قدیمی \"از اینجا به تیم Timbuktu\" ممکن است به معنای آن باشد که آن به چه چیزی عادت دارد، اما خوشحالم که آنجا بوده ام
[ترجمه گوگل]گفت: 'از اینجا تا تیمبوکتو' ممکن است به معنای آن چیزی نیست که مورد استفاده قرار می گیرد، اما من خوشحالم که من آنجا بوده ام
[ترجمه گوگل]گفت: 'از اینجا تا تیمبوکتو' ممکن است به معنای آن چیزی نیست که مورد استفاده قرار می گیرد، اما من خوشحالم که من آنجا بوده ام
8. The right mentor "can be in Timbuktu or New York but you have to understand who that individual is and what they bring to the relationship. "
[ترجمه ترگمان]\"مربی درست\" می تواند در تیم Timbuktu یا نیویورک باشد، اما باید درک کنید که آن فرد چه کسی است و چه چیزی آن ها را به رابطه نزدیک می کند \"
[ترجمه گوگل]مربی درست می تواند در تیمبوکتو یا نیویورک باشد، اما شما باید بدانید که چه کسی آن فرد است و چه چیزی را برای رابطه به ارمغان می آورد '
[ترجمه گوگل]مربی درست می تواند در تیمبوکتو یا نیویورک باشد، اما شما باید بدانید که چه کسی آن فرد است و چه چیزی را برای رابطه به ارمغان می آورد '
9. Unlike North and West Africa, home of such great "library cities" as Tunis, Fez, and Timbuktu, Mauritania never had large sedentary population centers.
[ترجمه ترگمان]برخلاف شمال و غرب آفریقا، خانه چنین \"شهره ای کتابخانه بزرگ\" مانند تونس، فاس، و Timbuktu، موریتانی هرگز مراکز جمعیتی گسترده ای نداشته است
[ترجمه گوگل]بر خلاف شمال و غرب آفریقا، خانه های چنین شهرهای بزرگ کتابخانه ای مانند تونس، فیز و تیمبوکتو، موریتانی هرگز مراکز جمعیتی ماندنی زیادی نداشتند
[ترجمه گوگل]بر خلاف شمال و غرب آفریقا، خانه های چنین شهرهای بزرگ کتابخانه ای مانند تونس، فیز و تیمبوکتو، موریتانی هرگز مراکز جمعیتی ماندنی زیادی نداشتند
10. You can get Lodi news even if you're in Timbuktu.
[ترجمه ترگمان]اگه توی \"timbuktu\" باشی می تونی اخبار دی لو رو بگیری
[ترجمه گوگل]شما می توانید اخبار Lodi را حتی اگر در Timbuktu هستید، دریافت کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید اخبار Lodi را حتی اگر در Timbuktu هستید، دریافت کنید
11. Twenty years ago, it was very hard to visualize what was happening in Timbuktu.
[ترجمه ترگمان]بیست سال پیش، تجسم کردن آنچه در timbuktu رخ داده بود خیلی سخت بود
[ترجمه گوگل]بیست سال پیش بسیار دشوار بود که آنچه در تیمبوکتو اتفاق می افتد تجسم یابد
[ترجمه گوگل]بیست سال پیش بسیار دشوار بود که آنچه در تیمبوکتو اتفاق می افتد تجسم یابد
12. Because of its remoteness and inaccessibility, Patagonia has always been, like Timbuktu or Shangri-la, a place of myths and legends.
[ترجمه ترگمان]به دلیل دوری و عدم دسترسی آن، پاتاگونیا مانند Timbuktu یا (شنگری لا)، جایی از افسانه ها و افسانه ها بوده است
[ترجمه گوگل]از آنجا که از راه دور و غیر قابل دسترس بودن آن، پاتاگونا همواره مانند اسطوره ها و افسانه ها مانند تیمبوکتو یا شانگهای-لا بوده است
[ترجمه گوگل]از آنجا که از راه دور و غیر قابل دسترس بودن آن، پاتاگونا همواره مانند اسطوره ها و افسانه ها مانند تیمبوکتو یا شانگهای-لا بوده است
13. In the shade of their tent, members of a Tuareg family doze through midday heat near Timbuktu in drought-stricken Mali.
[ترجمه ترگمان]در سایه of، اعضای یک خانواده طوارق در گرمای نیمروز در نزدیکی Timbuktu در مالی دچار خشکسالی به خواب رفتند
[ترجمه گوگل]در سایه خیمه شان، اعضای یک خانواده Tuareg از طریق گرمای ظهر در نزدیکی تیمبوکتو در خلال خشکسالی در مالا متولد می شوند
[ترجمه گوگل]در سایه خیمه شان، اعضای یک خانواده Tuareg از طریق گرمای ظهر در نزدیکی تیمبوکتو در خلال خشکسالی در مالا متولد می شوند
14. Photograph by Brent Stirton – After a day of grazing in the surrounding desert, a herd of sheep and goats follow their owner to his home on the edge of Timbuktu.
[ترجمه ترگمان]عکس بر نت Stirton - پس از یک روز از چریدن در بیابان اطراف، یک گله گوسفند و بز از صاحب خود تا خانه اش در لبه Timbuktu پیروی می کنند
[ترجمه گوگل]عکس های برنت استیرتون - پس از یک روز شیردهی در صحرای اطراف، یک گله گوسفند و بز از مالک خود به خانه خود در لبه تیمبوکتو پیروی می کنند
[ترجمه گوگل]عکس های برنت استیرتون - پس از یک روز شیردهی در صحرای اطراف، یک گله گوسفند و بز از مالک خود به خانه خود در لبه تیمبوکتو پیروی می کنند
کلمات دیگر: