(خودمانی - تداعی منفی) چپ گرای، چپی، تاواریش
pinko
(خودمانی - تداعی منفی) چپ گرای، چپی، تاواریش
انگلیسی به فارسی
پینکو
(عامیانه - تداعی منفی) چپ گرای، چپی، تاواریش
انگلیسی به انگلیسی
• liberal, leftist, radical (politics)
جملات نمونه
1. He was "not a registered anything". Many viewers doubted it, claiming "Pinko Cronkite" helped to push the country to the left and lose the war in Vietnam.
[ترجمه ترگمان]او \"چیزی ثبت نشده\" نبود بسیاری از بینندگان در این باره تردید داشتند و ادعا کردند که \"Pinko Cronkite\" به سوق دادن کشور به سمت چپ و از دست دادن جنگ در ویتنام کمک کرده است
[ترجمه گوگل]او چیزی ثبت نشده است بسیاری از بینندگان آن را تضعیف کردند، ادعا می کنند که 'Pinko Cronkite' کمک کرده است که کشور را به سمت چپ و جنگ در ویتنام برساند
[ترجمه گوگل]او چیزی ثبت نشده است بسیاری از بینندگان آن را تضعیف کردند، ادعا می کنند که 'Pinko Cronkite' کمک کرده است که کشور را به سمت چپ و جنگ در ویتنام برساند
2. Pinko dogmatism is the most remarkable character of the controversy.
[ترجمه ترگمان]Pinko dogmatism یکی از شخصیت های برجسته این جنجال است
[ترجمه گوگل]داستانیسم پینکو شخصیت قابل توجهی از اختلاف است
[ترجمه گوگل]داستانیسم پینکو شخصیت قابل توجهی از اختلاف است
3. Miller refused to testify, and paid for his irreverence by being officially labeled a pinko.
[ترجمه ترگمان]میلر از شهادت دادن سر باز زد، و با توجه به اینکه به طور رسمی a برچسب خورده بود، نسبت به بی حرمتی او پرداخت
[ترجمه گوگل]میلر از شهادت دادن خودداری کرد و به خاطر عدم احترامش به دلیل رسمی بودن یک پینکو پرداخت
[ترجمه گوگل]میلر از شهادت دادن خودداری کرد و به خاطر عدم احترامش به دلیل رسمی بودن یک پینکو پرداخت
4. It's sunglasses all round as our richly-coiffed Tory front benchers try to fight eye-strain caused by their chrome-domed pinko opponents.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها به عنوان front richly (coiffed front Tory)که سعی می کنند با فشار چشمی که توسط مخالفان domed chrome ایجاد شده اند مبارزه کنند، عینک آفتابی به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]این عینک های آفتابی تمام شده است، به طوری که سرسره های جلوی ظاهر غول پیکر توری ما سعی می کنند با پیراهن آشکاری که توسط مخالفان کروم پینکو آنها ایجاد می شود، مبارزه کنند
[ترجمه گوگل]این عینک های آفتابی تمام شده است، به طوری که سرسره های جلوی ظاهر غول پیکر توری ما سعی می کنند با پیراهن آشکاری که توسط مخالفان کروم پینکو آنها ایجاد می شود، مبارزه کنند
5. Some even point to the bankruptcy of Solyndra, a Californian maker of solar panels which had received lots of federal money, as proof that renewable energy is a wasteful pinko pipe-dream.
[ترجمه ترگمان]برخی حتی به ورشکستگی of اشاره می کنند که یک سازنده کالیفرنیایی از پانل های خورشیدی است که مقدار زیادی از پول های فدرال را دریافت کرده اند، به عنوان دلیل اینکه انرژی تجدیدپذیر یک رویای wasteful است
[ترجمه گوگل]بعضی حتی به ورشکستگی Solyndra، سازنده کالیفرنیا از پانل های خورشیدی که مقدار زیادی پول فدرال دریافت کرده اند، اشاره می کنند، به عنوان اثبات این که انرژی تجدید پذیر یک روان پینک فریبنده است
[ترجمه گوگل]بعضی حتی به ورشکستگی Solyndra، سازنده کالیفرنیا از پانل های خورشیدی که مقدار زیادی پول فدرال دریافت کرده اند، اشاره می کنند، به عنوان اثبات این که انرژی تجدید پذیر یک روان پینک فریبنده است
6. Finally, validated this model through the research of Shenzhen Pinko Company Ltd. . . Through the validation progress, the design criteria of this company are determined.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، این مدل از طریق تحقیق شرکت Pinko Shenzhen با مسئولیت محدود از طریق پیشرفت اعتبار سنجی، معیارهای طراحی این شرکت تعیین شد
[ترجمه گوگل]در نهایت، این مدل را از طریق تحقیق شرکت شنژن Pinko Ltd تایید کرد از طریق پیشرفت اعتبار سنجی، معیارهای طراحی این شرکت تعیین می شود
[ترجمه گوگل]در نهایت، این مدل را از طریق تحقیق شرکت شنژن Pinko Ltd تایید کرد از طریق پیشرفت اعتبار سنجی، معیارهای طراحی این شرکت تعیین می شود
7. Part Three: The Sino - Russia controversy is representative of pinko dogmatism.
[ترجمه ترگمان]بخش سوم: مجادله چین و روسیه نماینده of dogmatism است
[ترجمه گوگل]قسمت سوم بحث های چین و روسیه نماینده پنداشتن دینامیک است
[ترجمه گوگل]قسمت سوم بحث های چین و روسیه نماینده پنداشتن دینامیک است
8. At the beginning of the new period, the having slipped the leash of the durance of decade turmoil and pinko thoughts, all types of literature creations was flourishing.
[ترجمه ترگمان]در آغاز دوره جدید، با در نظر گرفتن افسار of از آشفتگی های دهه و افکار pinko، همه انواع آثار ادبی در حال شکوفایی بودند
[ترجمه گوگل]در ابتدای دوره جدید، لغزنده شدن سر و صدا از بحران دهه نود و پینکو، تمام انواع آثار ادبی شکوفا شد
[ترجمه گوگل]در ابتدای دوره جدید، لغزنده شدن سر و صدا از بحران دهه نود و پینکو، تمام انواع آثار ادبی شکوفا شد
کلمات دیگر: