کلمه جو
صفحه اصلی

settled down

انگلیسی به انگلیسی

• got along in life, based oneself, created a stable life for oneself; took up permanent residence in, stopped moving and stayed in one place; calmed down

پیشنهاد کاربران

به آرامش رسیدن ، آرام و قرار گرفتن .

سکونت پیدا کردن

|آرام گرفتن

راحتی . ارامش

ساکن شدن

سر و سامان گرفتن

ازدواج کردن
Get married


کلمات دیگر: