1. is it permissible to smoke here?
آیا می شود در این جا سیگار کشید؟
2. in this exam the use of calculators is permissible
در این امتحان استفاده از ماشین حساب مجاز است.
3. It is not permissible for employers to discriminate on grounds of age.
[ترجمه ترگمان]برای کارفرمایان جایز نیست که در زمینه سن و سال تبعیض قائل شوند
[ترجمه گوگل]کارفرمایان مجاز به تبعیض بر اساس سن نیست
4. Is smoking permissible in the theatre?
[ترجمه ترگمان]آیا سیگار در تئاتر مجاز است؟
[ترجمه گوگل]آیا در تئاتر سیگار کشیدن مجاز است؟
5. Delay is not permissible, even for a single day.
[ترجمه ترگمان]تاخیر مجاز نیست، حتی برای یک روز
[ترجمه گوگل]تاخیر در روز مجاز نیست
6. Religious practices are permissible under the Constitution.
[ترجمه ترگمان]اعمال مذهبی تحت قانون اساسی مجاز است
[ترجمه گوگل]شیوه های مذهبی تحت قانون اساسی مجاز است
7. This is perfectly permissible under the new regulations.
[ترجمه ترگمان]این کاملا تحت مقررات جدید مجاز است
[ترجمه گوگل]این کاملا تحت شرایط جدید مجاز است
8. The number of permissible House terms has been a subject of bitter debate.
[ترجمه ترگمان]تعداد شرایط مجاز کاخ سفید موضوع بحث های تلخی بوده است
[ترجمه گوگل]تعدادی از اصطلاحات مجلس مجلس موضوع بحث تلخ بوده است
9. It becomes permissible to import toilers with swarthy skins who speak unintelligible languages.
[ترجمه ترگمان]وارد کردن toilers با پوست گندم گون که به زبان های نامفهوم سخن می گویند، مجاز است
[ترجمه گوگل]اجازه می دهد تا وارد کنندگان زنانی با پوسته های شیک که زبان های ناخوشایند را می گویند اجازه داده شود
10. If reference to the Parliamentary proceedings is not permissible, what is the true construction of the statutory provisions?
[ترجمه ترگمان]اگر ارجاع به روند پارلمانی مجاز نیست، ساخت واقعی مقررات قانونی چیست؟
[ترجمه گوگل]اگر مراجعه به پرونده مجلس مجاز نیست، ساختن واقعی مقررات قانونی چیست؟
11. When it is permissible, according to the rubrics, these parts may be delegated to others.
[ترجمه ترگمان]وقتی که مجاز باشد، این بخش ها ممکن است به دیگران محول شوند
[ترجمه گوگل]هنگامی که مجاز است، بر اساس بخش، این قطعات ممکن است به دیگران منتقل شود
12. The use of racial preferences is not permissible under the new law.
[ترجمه ترگمان]استفاده از اولویت های نژادی تحت قانون جدید مجاز نیست
[ترجمه گوگل]استفاده از تنظیمات نژادی تحت قانون جدید مجاز نیست
13. It is permissible, even desirable, to edit and rephrase the statement so that it is clear and well structured.
[ترجمه ترگمان]آن مجاز، حتی مطلوب، برای ویرایش و تایید بیانیه است به طوری که واضح و ساختار بندی شده باشد
[ترجمه گوگل]مجاز، حتی مطلوب است، برای اصلاح و تغییر عبارت بیانیه به طوری که آن روشن است و به خوبی ساختار یافته است
14. Now, it is permissible to wear all kinds of shades, according to your clothes as well as your personal colouring.
[ترجمه ترگمان]اکنون، با توجه به لباس و رنگ شخصی خود، پوشیدن تمام انواع رنگ ها مجاز است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، با توجه به لباس شما و همچنین رنگ شخصی شما، می توان تمام سایه ها را پوشید
15. As democracy is, at present, the only permissible political rhetoric, the ruling class duly speaks its language.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که دموکراسی در حال حاضر تنها لفاظی سیاسی مجاز است، طبقه حاکم به موقع به زبان خود سخن می گوید
[ترجمه گوگل]همانطور که دموکراسی در حال حاضر تنها سخنرانی سیاسی مجاز است، طبقه حاکم به زبان خود صحیح صحبت می کند