1. he was given overall direction of the program
سرپرستی کلی برنامه به او سپرده شده بود.
2. the ships were decorated overall
کشتی ها سراسر آذین بندی شده بودند.
3. An overall theme will help to give your essay coherence.
[ترجمه ترگمان]یک تم کلی به ایجاد انسجام essay کمک می کند
[ترجمه گوگل]موضوع کلی کمک خواهد کرد تا هماهنگی مقاله خود را ارائه دهید
4. The overall cost of the exhibition was £400,000.
[ترجمه ترگمان]هزینه کلی این نمایشگاه ۴۰۰،۰۰۰ پوند بود
[ترجمه گوگل]هزینه کلی این نمایشگاه 400000 پوند بود
5. I hope u'll be more positive overall.
[ترجمه Nazanin] من امیدوارم تو به طور کلی مثبت باشید
[ترجمه ترگمان]من امیدوارم که u به طور کلی مثبت باشد
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که شما بیشتر مثبت باشید
6. This is conditional on the overall plan.
[ترجمه ترگمان]این امر مشروط به برنامه کلی است
[ترجمه گوگل]این بستگی به طرح کلی دارد
7. Their overall strategy is quite good, but one or two of the details could be improved.
[ترجمه ترگمان]استراتژی کلی آن ها کاملا خوب است، اما یک یا دو مورد از جزییات می تواند بهبود یابد
[ترجمه گوگل]استراتژی کلی آنها بسیار خوب است، اما یک یا دو جزء می تواند بهبود یابد
8. The overall situation is good, despite a few minor problems.
[ترجمه ترگمان]وضعیت کلی علی رغم چند مشکل کوچک خوب است
[ترجمه گوگل]وضعیت کلی خوب است، با وجود چند مشکل جزئی
9. It's all part of an overall strategy to gain promotion.
[ترجمه ترگمان]همه اینها بخشی از یک استراتژی کلی برای کسب ترفیع است
[ترجمه گوگل]این همه بخشی از استراتژی کلی برای به دست آوردن ارتقاء است
10. Did you grasp the overall situation?
[ترجمه ترگمان]آیا شما وضعیت کلی را درک کرده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا وضعیت کلی را درک کردید؟
11. The overall composition of the Senate was Democrats 57 and Republicans 4
[ترجمه ترگمان]ترکیب کلی مجلس سنا دموکرات ها ۵۷ و جمهوری خواهان ۴ بود
[ترجمه گوگل]ترکیب کلی سنای دموکراتها 57 و جمهوریخواهان 4 بود
12. It is the general's role to develop overall strategy.
[ترجمه علی] نقش ژنرال ایجاد و طراحی یک استراتژی فراگیر و جامع است
[ترجمه ترگمان]این نقش کلی توسعه استراتژی کلی است
[ترجمه گوگل]این نقش کلی برای توسعه استراتژی کلی است
13. Overall, the tone of the book is satirical/the book is satirical in tone.
[ترجمه ترگمان]روی هم رفته لحن کتاب هجو است \/ کتاب مورد هجو قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، متن کتاب طنز / کتاب طنز است
14. There's been an overall improvement recently.
[ترجمه ترگمان]اخیرا یک بهبود کلی صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]اخیرا بهبود کلی صورت گرفته است
15. My mum came over all giddy and had to sit down.
[ترجمه ترگمان]مادرم گیج شده بود و مجبور بود بنشیند
[ترجمه گوگل]مامانم بر همه گریه کرد و مجبور شدم نشستم
16. He towered over all his classmates.
[ترجمه ترگمان]او در مقابل همه همکلاسی خود ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او بر تمام همکلاسی هایش برجست
17. I stood up too quickly and came over all dizzy/faint/peculiar.
[ترجمه ترگمان]من خیلی سریع بلند شدم و سرم گیج رفت
[ترجمه گوگل]من خیلی زود ایستادم و همه سرگیجه / ضعف / عجیب و غریب را دیدم
18. I'm sure he'll walk over all the other competitors.
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که او تمام the را پیاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که او بیش از همه رقبای دیگر راه می رود
19. In ability she towers over all the others in her class.
[ترجمه ترگمان]در توانایی او بر همه کسانی که در کلاس او بودند، به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]در توانایی او بر تمام دیگران در کلاس او برجسته است
20. I jumped my horse over all the fences.
[ترجمه ترگمان] از روی تمام حصارها پریدم بیرون
[ترجمه گوگل]من اسبم را بر روی تمام نرده ها پریدم
21. I've been puzzling over all the figures, trying to find what happened to the missing money.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم بفهمم چه اتفاقی برای پول گم شده افتاده
[ترجمه گوگل]من بیش از همه ارقام گیج کننده است، تلاش برای پیدا کردن آنچه که به پول گم شده اتفاق افتاده است
22. A profound silence prevailed over all.
[ترجمه ترگمان]سکوت عمیقی بر همه چیره شد
[ترجمه گوگل]سکوت عمیقی بر تمام وجود داشت
23. The holidays were over all too soon .
[ترجمه ترگمان]تعطیلات خیلی زود تم وم شده بود
[ترجمه گوگل]تعطیلات بیش از همه زود گذشت
24. He rode roughshod over all opposition to his ideas.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به عقاید خود تاخت و تاز می کرد
[ترجمه گوگل]او در برابر مخالفت با ایده هایش خجالت می کشید
25. Mozart towers over all other composers.
[ترجمه ترگمان]برج های موتزارت به تمام آهنگسازان دیگر
[ترجمه گوگل]موتزارت بر تمام آهنگسازان دیگر برجسته است
26. The committee has jurisdiction over all tax measures.
[ترجمه ترگمان]این کمیته صلاحیت رسیدگی به همه اقدامات مالیاتی را دارد
[ترجمه گوگل]این کمیته در مورد تمام اقدامات مالیاتی صلاحیت دارد
27. We handed over all our gold and money.
[ترجمه ترگمان]ما همه طلا و money رو تحویل دادیم
[ترجمه گوگل]ما تمام طلا و پول ما را تحویل دادیم
28. Planes fly over all day.
[ترجمه ترگمان]هواپیماها هر روز پرواز می کنن
[ترجمه گوگل]هواپیما در تمام طول روز پرواز می کند
29. She was given absolute control over all recruitment decisions.
[ترجمه ترگمان]او کنترل مطلق همه تصمیمات استخدام را در اختیار داشت
[ترجمه گوگل]او کنترل کامل بر تمام تصمیمات استخدام را داده بود