رجوع شود به: photoelectric cell، یاخته حساس نسبت به نور، فتوسل
photocell
رجوع شود به: photoelectric cell، یاخته حساس نسبت به نور، فتوسل
انگلیسی به فارسی
یاخته حساس نسبت به نور، فتوسل
فتوکپی، فتوسل، یاخته حساس نسبت به نور
انگلیسی به انگلیسی
• electric eye, photoelectric cell, device that uses light to regulate or produce an electrical current
دیکشنری تخصصی
[شیمی] فوتوسل
[برق و الکترونیک] سلول نوری - پیل نوری، سلول نوری قطعه الکترونی حساس به نور حالت جامد که مشخصه جریان - ولتاژ آن تابعی از تابش التهابی است . سلولهی نرو - رسانا . ترانزیستورهای نوری و پیلهای ولتا- نوری نمونه هایی از این قطعات هستند . آن را چشم الکتریکی ( در اصطلاح عامیانه ) و سلول فتوالکتریک نیزمی نامند .لامپ خلا نوری، سلول نوری نیست .
[برق و الکترونیک] سلول نوری - پیل نوری، سلول نوری قطعه الکترونی حساس به نور حالت جامد که مشخصه جریان - ولتاژ آن تابعی از تابش التهابی است . سلولهی نرو - رسانا . ترانزیستورهای نوری و پیلهای ولتا- نوری نمونه هایی از این قطعات هستند . آن را چشم الکتریکی ( در اصطلاح عامیانه ) و سلول فتوالکتریک نیزمی نامند .لامپ خلا نوری، سلول نوری نیست .
جملات نمونه
1. Photocells are used in burglar alarms.
[ترجمه ترگمان]Photocells در دزدگیر استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]عکاسی در هشدار سارق استفاده می شود
[ترجمه گوگل]عکاسی در هشدار سارق استفاده می شود
2. A single photo-cell on the retina may be an input to several nodes.
[ترجمه ترگمان]یک سلول تک عکس در شبکیه چشم می تواند ورودی چندین نود باشد
[ترجمه گوگل]سلول تک عکس در شبکیه ممکن است ورودی به چندین گره باشد
[ترجمه گوگل]سلول تک عکس در شبکیه ممکن است ورودی به چندین گره باشد
3. The problem with photocells is their low efficiency.
[ترجمه ترگمان]مشکل with کارایی پایین آن ها است
[ترجمه گوگل]مشکل با فتوسلها کارایی کم آنهاست
[ترجمه گوگل]مشکل با فتوسلها کارایی کم آنهاست
4. Any engineer would naturally assume that the photocells would point towards the light, with their wires leading backwards towards the brain.
[ترجمه ترگمان]هر مهندس به طور طبیعی فرض می کند که the به سمت نور حرکت می کند و سیم ها به عقب به سمت مغز حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]هر مهندس به طور طبیعی تصور می کند که عکاسان به نقطه نور نسبت داده می شوند و سیم های آنها به سمت مغز پیش می روند
[ترجمه گوگل]هر مهندس به طور طبیعی تصور می کند که عکاسان به نقطه نور نسبت داده می شوند و سیم های آنها به سمت مغز پیش می روند
5. The entrance is photocell controlled by operating a keyboard.
[ترجمه ترگمان]ورودی با استفاده از یک صفحه کلید کنترل می شود
[ترجمه گوگل]ورودی فتوسل با استفاده از صفحه کلید کنترل می شود
[ترجمه گوگل]ورودی فتوسل با استفاده از صفحه کلید کنترل می شود
6. The door is photocell controlled by operating a keyboard.
[ترجمه ترگمان]این در با استفاده از یک صفحه کلید کنترل می شود
[ترجمه گوگل]درب با استفاده از صفحه کلید کنترل می شود
[ترجمه گوگل]درب با استفاده از صفحه کلید کنترل می شود
7. Photocell Unit & camera for accurate sealing of pouches at Eye - registration mark.
[ترجمه ترگمان]photocell واحد & برای آب بندی دقیق of در علامت ثبت چشم
[ترجمه گوگل]دوربین عکاسی واحد برای مهر و موم کردن دقیق کیسه ها در علامت ثبت علامت چشم
[ترجمه گوگل]دوربین عکاسی واحد برای مهر و موم کردن دقیق کیسه ها در علامت ثبت علامت چشم
8. Photocell control, even feeding quantity, accurate machine - hour output, matches with the high - speed card.
[ترجمه ترگمان]کنترل photocell، حتی مقدار تغذیه، خروجی دقیق ماشین - ساعت، مطابقت با کارت با سرعت بالا
[ترجمه گوگل]کنترل عکاسی، حتی میزان تغذیه، ماشین دقیق خروجی ساعت، مطابقت با کارت با سرعت بالا است
[ترجمه گوگل]کنترل عکاسی، حتی میزان تغذیه، ماشین دقیق خروجی ساعت، مطابقت با کارت با سرعت بالا است
9. This flicker is detected on a photocell.
[ترجمه ترگمان] این نور رو یه \"photocell\" تشخیص داده میشه
[ترجمه گوگل]این سوسو زدن بر روی یک فتوسل شناسایی شده است
[ترجمه گوگل]این سوسو زدن بر روی یک فتوسل شناسایی شده است
10. Computerized type has the function of photocell height detecting, inductive locating, wrap-mode presetting .
[ترجمه ترگمان]نوع Computerized دارای تابعی از تشخیص ارتفاع photocell، مکان یابی inductive، presetting حالت پیچش است
[ترجمه گوگل]نوع کامپیوتری دارای عملکرد تشخیص ارتفاع عکاسی، موقعیت القایی، پیش تنظیم از حالت بسته بندی است
[ترجمه گوگل]نوع کامپیوتری دارای عملکرد تشخیص ارتفاع عکاسی، موقعیت القایی، پیش تنظیم از حالت بسته بندی است
11. The doors swung open after a photocell — an " electric eye " — spied my approach.
[ترجمه ترگمان]درها پس از یک چشم الکتریکی باز شدند - یک چشم الکتریکی که در حال نزدیک شدن من بود
[ترجمه گوگل]درب ها پس از یک فتوتر سلولی - یک 'چشم الکتریکی' - به من نگاه کردند
[ترجمه گوگل]درب ها پس از یک فتوتر سلولی - یک 'چشم الکتریکی' - به من نگاه کردند
12. The production method of four - quadrant photocell and the relevant circuit and its working principles were introduced.
[ترجمه ترگمان]روش تولید چهار ربعی photocell و مدار مربوطه و اصول کار آن معرفی شدند
[ترجمه گوگل]روش تولید فتوسل چهار بعدی و مدار مربوطه و اصول کار آن معرفی شده است
[ترجمه گوگل]روش تولید فتوسل چهار بعدی و مدار مربوطه و اصول کار آن معرفی شده است
13. The system error introduced by the four-quadrant photocell and the error correction method are analyzed emphatically.
[ترجمه ترگمان]خطای سیستم معرفی شده توسط the چهار ربعی و روش تصحیح خطا، با تاکید مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]خطای سیستم معرفی شده توسط فتوسل چهار بعدی و روش تصحیح خطا به طور جدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]خطای سیستم معرفی شده توسط فتوسل چهار بعدی و روش تصحیح خطا به طور جدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است
14. We must use photocell as detectors.
[ترجمه ترگمان]ما باید از photocell بعنوان ردیاب استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از فتوسل به عنوان آشکارساز استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از فتوسل به عنوان آشکارساز استفاده کنیم
کلمات دیگر: