کلمه جو
صفحه اصلی

nuclear


معنی : اتمی، هستهای، مغزی
معانی دیگر : وابسته به هسته ی اتم، هسته مانند، هسته ساز

انگلیسی به فارسی

هسته ای، مغزی، اتمی


اتمی، هستهای، مغزی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: in physics and biology, of, relating to, or being an atomic nucleus.

- A proton is a nuclear particle.
[ترجمه ترگمان] پروتون یک ذره هسته ای است
[ترجمه گوگل] پروتون یک ذره هسته ای است
- The nuclear membrane surrounds the nucleus of a cell.
[ترجمه ترگمان] غشا هسته ای هسته سلول را احاطه کرده است
[ترجمه گوگل] غشای هسته ای هسته سلول را احاطه کرده است

(2) تعریف: of, pertaining to, or using atomic nuclei.

- nuclear physics
[ترجمه ترگمان] فیزیک هسته ای
[ترجمه گوگل] فیزیک هسته ای
- nuclear weapons
[ترجمه ترگمان] سلاح های هسته ای
[ترجمه گوگل] سلاح های هسته ای
- nuclear power
[ترجمه ترگمان] انرژی هسته ای
[ترجمه گوگل] قدرت هسته ای

(3) تعریف: of or having atomic or hydrogen bombs.

- the nuclear nations
[ترجمه ترگمان] کشورهای هسته ای
[ترجمه گوگل] کشورهای هسته ای
- nuclear deterrence
[ترجمه ترگمان] بازدارندگی هسته ای
[ترجمه گوگل] بازدارندگی هسته ای
- nuclear war
[ترجمه ترگمان] جنگ هسته ای
[ترجمه گوگل] جنگ هسته ای

• of or pertaining to a nucleus; utilizing the atomic nucleus; pertaining to atomic weapons; powered by atomic energy
nuclear means relating to the nuclei of atoms, or to the energy produced when these nuclei are split or combined.
nuclear also means relating to weapons that explode by using the energy released by atoms.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] هسته واژه ای که به هسته اتم اشاره می کند . - هسته ای
[ریاضیات] هسته، هسته ای

مترادف و متضاد

اتمی (صفت)
atomic, nuclear

هستهای (صفت)
atomic, nuclear

مغزی (صفت)
nuclear, mental, cerebral, medullary, pulpy, marrowy, pithy, medullar

جملات نمونه

1. nuclear deterrence
سیاست انصراف انگیزی اتمی

2. nuclear energy
انرژی اتمی،نیروی هسته ای

3. nuclear fission
کافش اتمی

4. nuclear submarines were on top of the navy's wish list
زیردریایی های اتمی در صدر فهرست خواسته های نیروی دریایی بود.

5. nuclear war
جنگ اتمی

6. nuclear weapons
سلاح های اتمی

7. nuclear physics
فیزیک اتمی

8. a nuclear alert
آماده باش (حمله ی) اتمی

9. a nuclear missile
موشک اتمی

10. testing nuclear weapons under the sea
آزمایش کردن سلاح های اتمی در زیر دریا

11. the nuclear test ban treaty
قرارداد منع آزمایش های اتمی

12. the nuclear test freeze
متوقف کردن (ایستانش) آزمایش های هسته ای

13. fuel for a nuclear reactor
مواد سوختی برای رآکتور اتمی

14. the question of nuclear arms
مسئله ی سلاح های اتمی

15. the thought of nuclear war terrifies the people
اندیشه ی جنگ اتمی مردم را غرق در وحشت می کند.

16. these weapons pack nuclear warheads
این جنگ افزارها دارای کلاهک اتمی هستند.

17. a unilateral halting of nuclear tests
متوقف ساختن یک جانبه ی آزمایش های اتمی

18. he stated his position on nuclear arms
نظر خود را درباره ی سلاح های هسته ای اظهار کرد.

19. the most terrifying aspect of nuclear bombing is radiation
وحشتناک ترین جنبه ی بمباران اتمی تابش اتمی است.

20. the superpowers have a vast arsenal of nuclear weapons
ابرقدرت ها سلاح های اتمی فراوانی را در اختیار دارند.

21. they agreed to freeze the production on nuclear bombs
آنان توافق کردند که تولید بمب های اتمی را متوقف کنند.

22. they are against the retention of our nuclear power plants
آنان مخالف نگهداری نیروگاه های اتمی ما هستند.

23. the awakening of the people to the dangers of nuclear power
آگاهی مردم از خطرهای نیروی اتمی

24. the center piece of the modern navy is the nuclear submarine
زیردریایی اتمی،هسته ی مرکزی نیروی دریایی نوین است

25. they did not want to use any of their considerable nuclear armory
آنها نمی خواستند هیچ یک از تسلیحات اتمی قابل ملاحظه ی خود را به کار گیرند.

26. Is there a credible alternative to the nuclear deterrent?
[ترجمه ترگمان]آیا یک جایگزین معتبر برای بازدارنده هسته ای وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا جایگزین قابل اعتماد برای بازدارنده هسته ای وجود دارد؟

27. Much of the coast has been contaminated by nuclear waste.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این ساحل به وسیله ضایعات هسته ای آلوده شده است
[ترجمه گوگل]بخش عمده این سواحل با اتلافات هسته ای آلوده است

28. The submarine is driven by nuclear power.
[ترجمه ترگمان]زیردریایی توسط انرژی هسته ای رانده میشه
[ترجمه گوگل]زیردریایی توسط نیروی هسته ای هدایت می شود

29. Do nuclear weapons really reduce the risk of war?
[ترجمه ترگمان]آیا سلاح های هسته ای واقعا خطر جنگ را کاهش می دهند؟
[ترجمه گوگل]آیا سلاح های هسته ای واقعا خطر جنگ را کاهش می دهند؟

30. The dismantling of a nuclear reprocessing plant caused a leak of radioactivity yesterday.
[ترجمه ترگمان]خلع سلاح یک نیروگاه فرآوری مجدد هسته ای باعث نشت رادیو اکتیویته در روز گذشته شده است
[ترجمه گوگل]انهدام یک کارخانه بازتولید هسته ای موجب نشت رادیواکتیو شد دیروز

nuclear energy

انرژی اتمی، نیروی هسته‌ای


nuclear weapons

سلاحهای اتمی


nuclear war

جنگ اتمی


پیشنهاد کاربران

هسته ای


nuclear
این واژه ایرانی - اُروپایی ست :
nuclear: nuc - lear
nuc = نوک : به مینه یِ سَر ، راءس ، چِکاد ، قُله ، سِتیغ وَ کَلانه ( کُلاً ) چِهرِ گِرد و نوک تَک ( نُقطه ) چیزی را گویَند. دَر دانِش گیتی شِناسی ( فیزیک ) ریزتَرین هَسته یِ مادّه را گویَند .
lear = لَر :پَس وَند نامِ کُنَنده ساز تورانی ( سَکاییِ خاوَری ) که دَر زبان های اُروپایی ( سَکاییِ باختَری ) هَم کاربُرد دارَد مانَندِ : bache - lor: bachelor
که به ایرانی - تورانی می شَوَد : بَچه لَر به این مینه کَسی که هَنوز بَچه اَست و هَمسَر نَدارَد یا به مینه ی اِنگارِشی جَوانی که دانِش می آموزَد یا می جویَد.
گَرته بَرداری اَز nuclear : نوک لَر

در زیست شناسی:هستک

مرکزی

nuclear ( فیزیک )
واژه مصوب: هسته‏ای
تعریف: مربوط به هسته


کلمات دیگر: