کلمه جو
صفحه اصلی

curling iron


بیگودی، آلت فر زنی، فرزن

انگلیسی به فارسی

آهن ریختن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a metal implement in the form of a rod that is heated, around which hair is wrapped in order to curl or wave it.

• hand-held electric appliance for curling hair

جملات نمونه

1. My curling iron always blows a fuse.
[ترجمه ترگمان] آهن فر - م همیشه یه فیوز برق میزنه
[ترجمه گوگل]آهن ریختن من همیشه یک فیوز را می سوزاند

2. You aren't allowed things such as curling irons and hair dryers.
[ترجمه ترگمان]تو اجازه نداری چیزهایی مثل آهن فر و موهایم را فر یاد بگیری
[ترجمه گوگل]شما چیزهایی مثل چنگک زدن و مو خشک کن ندارید

3. I awoke to find myself still standing before the water-colour painting of the curled iron gate.
[ترجمه ترگمان]بیدار شدم تا خودم را در مقابل نقاشی بارنگ آبی که از دروازه اهنی جمع شده بود پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من بیدار شدم تا خودم را پیدا کنم که قبل از نقاشی رنگ آبی دروازه آهن آهسته ایستاده بود

4. Avoid using a curling iron near your eyes.
[ترجمه ترگمان]از استفاده از اهن چین دار در نزدیکی چشم ها اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]اجتناب از استفاده از آهن ریختن در نزدیکی چشم خود

5. You want a curling iron that can regulate the heat exactly and won't burn your hair.
[ترجمه ترگمان]تو یه میله آهنی می خوای که بتونه هوا رو درست تنظیم کنه و موهای تو رو آتش نزنه
[ترجمه گوگل]شما می خواهید یک آهنربای پیچش یا حلقه زنی باشد که بتواند گرما را دقیقا تنظیم کند و موهای شما را سوزاند

6. So if you're fighting over leaving the curling iron plugged in, that's probably a sign that something bigger is going on.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اگر تو در حال مبارزه با ترک کردن میله آهنی، احتمالا یک نشانه بزرگ تر از این است که یک چیز بزرگ تر از آن بیرون برود
[ترجمه گوگل]بنابراین اگر شما در حال مبارزه با خروج از آهن پیچش یا حلقه زنی متصل شده، این احتمالا نشانه ای است که چیزی بزرگتر در حال رفتن است

7. Using a one-inch curling iron, curl your entire head of hair, twirling the iron just halfway up the hair shaft .
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک آهن دو اینچی، سر your را فر می کند، و در نیمه راه اهن را می چرخاند
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک آهنربا قیچی یک اینچ، کل سر خود را از مو بچرخانید، فولاد را فقط به نصف رینگ کنید

8. Alternative uses of the curling iron include assault and battery.
[ترجمه ترگمان]استفاده جایگزین از آهن curling شامل حمله و باتری است
[ترجمه گوگل]استفاده های غیر مجاز از آهن ریخته گری شامل حمله و باتری است

9. She got out her curling iron. She turned her short hair into many little curls.
[ترجمه ترگمان]او آهن فر دار خود را بیرون آورد موهای کوتاه خود را به چند حلقه کوچک تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]او آهن ریخته گری را بیرون آورد او موهای کوتاه خود را به چند لقمه کوچک تبدیل کرد

10. The curling iron is shaped like a night stick, spring loaded and they're commonly made from tourmaline, metal or titanium.
[ترجمه ترگمان]چدن مانند یک تکه چوب شب است و معمولا از tourmaline، فلز یا تیتانیوم ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]آهن ریخته گری مانند یک چوب شب، بهار بارگذاری شده است و معمولا از تورمالین، فلز یا تیتانیوم ساخته می شود

11. I need to borrow your curling iron.
[ترجمه ترگمان] من باید آهن your رو قرض بگیرم
[ترجمه گوگل]من نیاز به قرض گرفتن آهنربای خود دارم

12. There are things like your coffee pot, your curling iron, your children's toys.
[ترجمه ترگمان]چیزهایی مثل قهوه جوش شما، آهن curling، اسباب بازی بچه ها هستند
[ترجمه گوگل]چیزهایی مانند قهوه قهوه، آهن قلیایی، اسباب بازی های کودکان شما وجود دارد

13. My first curling iron was given to me at Christmas.
[ترجمه ترگمان]اولین میله آهنی من در کریسمس به من داده شد
[ترجمه گوگل]اولین قاشق آهن من برای کریسمس به من داده شد

14. Then divide the tail into three sections and wind each around a curling iron .
[ترجمه ترگمان]سپس دنباله را به سه قسمت تقسیم کرده و هر یک از آن ها را در اطراف یک اهن چین دار قرار دهید
[ترجمه گوگل]سپس دم را به سه قسمت تقسیم کنید و باد هر یک در اطراف یک آهنربای پیچش یا حلقه زنی

پیشنهاد کاربران

دستگاه موپیچ، دستگاه فر کنند مو

اتومو

بیگودی

بابلیس


کلمات دیگر: