کلمه جو
صفحه اصلی

cuckoo clock


ساعت کوکو (ساعت دیواری که صدایی همانند آواز فاخته می کند)، ساعت دیواری زنگی که در سر ساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند

انگلیسی به فارسی

ساعت دیواری زنگی که در سر ساعت صدایی شبیه صدای فاخته می‌کند


ساعت کوکو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a clock that conceals a mechanical bird that pops out of a little door to announce the hour with sounds resembling the cry of a cuckoo.

• hanging clock which contains a replica of the cuckoo bird which "cuckoos" on the hour and/or on the half-hour
a cuckoo clock is a pretty clock with a door. a toy cuckoo pops out of the door and makes a little noise each time the clock chimes.

جملات نمونه

1. Beside the portrait was a carved cuckoo clock with green ivy and purple grapes growing around a green front door.
[ترجمه ترگمان]در کنار پرتره ساعت دیواری carved با پیچک های سبز و خوشه های انگور بنفش رنگی قرار داشت که دور یک در جلوی خانه سبز می شد
[ترجمه گوگل]در کنار پرتره، یک ساعت بافت چینی کاشته شده با عناب سبز و انگور بنفش در اطراف یک در ورودی سبز در حال رشد بود

2. The cuckoo clock spun round and round.
[ترجمه ترگمان]ساعت فاخته به دور و اطراف می چرخید
[ترجمه گوگل]ساعت چندهمسری دور و دور چرخید

3. Have you seen those cuckoo clocks which have little weathermen as part of the mechanism?
[ترجمه ترگمان]آیا شما آن ساعت های دیواری را دیدید که به عنوان بخشی از مکانیزم عمل می کنند؟
[ترجمه گوگل]آیا شما دیده اید که ساعتهای بافتی که هوافن کم را بخشی از مکانیسم هستند دیده می شود؟

4. I am famous for cuckoo clocks and chocolate.
[ترجمه ترگمان]من به خاطر ساعت ها و شکلات معروفم
[ترجمه گوگل]من برای ساعتهای چرک و شکلات معروف هستم

5. Who knew that the mild-mannered cuckoo clock could evolve into such a gruesome object?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می دانست که ساعت فاخته ملایم می تواند به چنین چیز وحشتناکی تبدیل شود؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می دانست که ساعت چرک خفیف خلق می تواند به چنین جسمی عظیم تبدیل شود؟

6. My uncle has a cuckoo clock to tell us of the time.
[ترجمه ترگمان]عموی من ساعت فاخته داره که زمان رو برای ما تعریف کنه
[ترجمه گوگل]عمو من یک ساعت دایره ای دارد که ما را از آن زمان به ما می گوید

7. The cuckoo clock poked out its head and called nine o'clock.
[ترجمه ترگمان]ساعت دیواری سر خود را بیرون آورد و زنگ ساعت نه را نواخت
[ترجمه گوگل]ساعت مچ پا از سرش بلند شد و به ساعت 9 رسید

8. They are looking at a cuckoo clock. . .
[ترجمه ترگمان] اونا دارن به ساعت فاخته نگاه میکنن
[ترجمه گوگل]آنها به دنبال یک ساعت زخم هستند

9. Have you gone cuckoo clock in the head?
[ترجمه ترگمان]آیا ساعت فاخته در سر دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا ساعت چرک خود را در سر دارید؟

10. What did it produce? The cuckoo clock.
[ترجمه ترگمان]چه چیزی تولید می کرد؟ ساعت فاخته: ساعت فاخته
[ترجمه گوگل]چه چیزی تولید کرد؟ ساعت چندهست

11. In front of the deserted flat hang a cuckoo clock without battery, for so many years both the clock and the flat remained there, unattended, but this perhaps is a very good setup for a fairytale?
[ترجمه ترگمان]در مقابل آپارتمان خالی، یک ساعت دیواری بدون باتری آویزان است، برای سال ها هر دو ساعت و آپارتمان بدون نظارت باقی می ماند، اما این یک چیدمان بسیار خوب برای یک داستان تخیلی است؟
[ترجمه گوگل]در مقابل تختخواب آویزان یک ساعت بادی بدون باتری، برای چندین سال هر دو ساعت و تخت باقی مانده بود، بدون مراقبت، اما شاید این یک راه بسیار خوبی برای یک پری است؟

12. There was a grotesque inventiveness, a deliberate eccentricity in the idea of the cuckoo clock that Melanie had never encountered.
[ترجمه ترگمان]رفتار عجیب و غریب و غریبی در تصور ساعت فاخته که ملانی هرگز با آن مواجه نشده بود، عجیب و غریب بود
[ترجمه گوگل]یک نوآوری غریبانه، یک غرورآفرینی عمدی در ایده ساعت بافتی که ملانی هرگز با آن مواجه نشده بود، وجود داشت

13. Melanie and Aunt Margaret sat in complete silence but for the ponderous ticking of the cuckoo clock and its regular two note interjections.
[ترجمه ترگمان]ملانی و عمه مارگارت در سکوت کامل نشسته بودند، اما به خاطر صدای تیک تاک ساعت فاخته و دو نوت منظم آن، صدا به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]ملانی و عمه مارگارت در سکوت کامل نشستند، اما برای تیک زدن عجیب و غریب ساعت زاغه ای و جلوه های منظم دو یادداشت او

14. I came home just in time to hear the cuckoo clock cuckoo three times.
[ترجمه ترگمان]درست سر موقع به خانه آمدم تا فاخته ساعت سه بار را بشنوم
[ترجمه گوگل]من به موقع به خانه رسیدم تا سه شنبه بشنوم

پیشنهاد کاربران

ساعت فاخته؛ ساعتی که در زمان های مشخص، صدایی کوکو مانند را تولید می کند.


کلمات دیگر: