کلمه جو
صفحه اصلی

crystallise

انگلیسی به انگلیسی

• cause to form into crystals; cause to take form or shape; form into crystals; take form or shap; make clear, make free from confusion, clarify from lack of clarity (also crystallize)

جملات نمونه

1. He has managed to crystallise the feelings of millions of ordinary Russians.
[ترجمه ترگمان]او توانسته بود احساسات میلیون ها تن از روس های معمولی را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]او موفق شده است احساسات میلیون ها نفر از روسای عادی را از بین ببرد

2. Now my thoughts really began to crystallise.
[ترجمه ترگمان]حالا افکار من کم کم شروع به خواندن کرد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر افکار من واقعا شروع به کریستالی شدن

3. Don't stir or the sugar will crystallise.
[ترجمه ترگمان]از جایت تکان نخور وگرنه نیشکر کار می کند
[ترجمه گوگل]هم بزنید و یا قند کریستال شود

4. But Cruddas says people wanting this politics to crystallise will have to be patient.
[ترجمه ترگمان]اما Cruddas می گوید که افرادی که از این سیاست می خواهند، باید صبور باشد
[ترجمه گوگل]اما کوروداس می گوید افرادی که مایلند این سیاست را کریستالیزه کنند، باید صبور باشند

5. They crystallise from a melt that does not have enough iron in it to become pure lithium iron phosphate, so eventually no more of that material can form as the melt cools down.
[ترجمه ترگمان]آن ها از ذوب شدن ذوب می شوند که آهن کافی در آن برای تبدیل شدن به فسفات آهن خالص کافی ندارد، بنابراین در نهایت هیچ یک از این مواد به صورت سرد شدن ذوب نمی شوند
[ترجمه گوگل]آنها از یک ذوب که از آهن به اندازه کافی برای تبدیل شدن به فسفات آهن لیتیوم استفاده نمی کنند، کریستال می شوند، بنابراین در نهایت هیچ ماده ای از آن نمی تواند به شکل یک ذره خنک شود

6. The candy should not crystallise but should also not absorb too much water.
[ترجمه ترگمان]شکلات نباید خراب شود اما نباید آب زیادی جذب کند
[ترجمه گوگل]آب نبات نباید کریستال شود بلکه نباید بیش از حد آب را جذب کند

7. Substances which have the same type of chemical formula and which crystallise with the same crystal lattice are said to be isomorphous.
[ترجمه ترگمان]موادی که همان نوع فرمول شیمیایی را دارند و با یک شبکه کریستالی مشابه ترکیب می شوند، گفته می شود که isomorphous هستند
[ترجمه گوگل]گفته می شود مواد با همان فرمول شیمیایی مشابه با همان کریستال کریستالی کریستال شده اند

8. It would be inefficient and uneconomical to avoid such terminology when it can be used to crystallise a concept.
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از چنین terminology زمانی که می توان از آن برای crystallise یک مفهوم استفاده کرد، این کار ناکارآمد و نامناسب خواهد بود
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از چنین اصطلاحات زمانی که می توان آن را برای ساخت یک مفهوم استفاده کرد، ناکارآمد و غیر اقتصادی خواهد بود

9. Taxation Deferred taxation is accounted for to the extent that a liability or an asset is expected to crystallise.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر مالیات به حدی محاسبه می شود که یک بدهی یا یک دارایی انتظار می رود به crystallise برسد
[ترجمه گوگل]مالیات مالیات های تعلیق به حساب می آیند تا زمانی که انتظار می رود یک دارایی یا دارایی به وجود بیاید

10. Peter Semmelhack, whose Bug Labs is one of the sponsors of the summit devoted to the open source hardware movement, says the time has come to crystallise the concept of open source hardware.
[ترجمه ترگمان]پیتر Semmelhack، که آزمایشگاه Bug یکی از حامیان این اجلاس است که به جنبش سخت افزار باز اختصاص دارد، می گوید که زمان آن رسیده که مفهوم سخت افزار منبع باز را مورد بررسی قرار دهد
[ترجمه گوگل]پیتر Semmelhack، که آزمایشگاه های اشکال آن یکی از حامیان نشست اختصاص داده شده به جنبش سخت افزاری منبع باز است، می گوید زمان به پایان رساندن مفهوم سخت افزار منبع باز است

11. Dr Kanatzidis's group is developing new ways of making these compounds crystallise correctly.
[ترجمه ترگمان]گروه دکتر Kanatzidis در حال توسعه روش های جدید ساخت این ترکیبات به درستی است
[ترجمه گوگل]گروه دکتر کاناتزیدیس در حال توسعه روش های جدید ساخت این ترکیبات به طور صحیح کریستالیزه شده است

12. BabyIf you do hold money in the market you need to decide if it is time to crystallise your losses, or if you have the stomach to sit tight and hope for a recovery.
[ترجمه ترگمان]اگر پول خود را در بازار نگه دارید، باید تصمیم بگیرید که آیا زمان آن رسیده است که ضرر کنید یا خیر، یا اگر معده دارید که محکم بنشینید و امیدوار به بهبودی باشید
[ترجمه گوگل]عزیزم اگر شما پول در بازار نگه دارید، باید تصمیم بگیرید که آیا وقت آن است که تلفات خود را کریستالیزه کنید، یا اگر معده دارید تا بتوانید به راحتی بنشینید و امید به بهبودی داشته باشید

13. A kidney stone is a solid mass formed when minerals in our urine crystallise.
[ترجمه ترگمان]یک سنگ کلیه، یک توده جامد است که در ادرار معدنی ما مواد معدنی تولید می شود
[ترجمه گوگل]سنگ کلیه یک جرم جامد است که وقتی مواد معدنی در ادرار ما کریستال می شوند تشکیل می شود

14. The re-launch process started two years ago with a comprehensive market research programme, set up to crystallise what the Johnstone's brand means to everyday users.
[ترجمه ترگمان]فرآیند راه اندازی مجدد دو سال پیش با یک برنامه تحقیقاتی بازار جامع آغاز شد و بدین ترتیب مشخص شد که برند جانستون به مصرف کنندگان هر روز چه معنایی می دهد
[ترجمه گوگل]پروسه راه اندازی مجدد دو سال پیش با یک برنامه تحقیقاتی جامع بازار شروع شد، که برای به دست آوردن آنچه که نام تجاری جانستون به معنای استفاده از کاربران روزمره است، آغاز شده است

پیشنهاد کاربران

متبلور شدن، شکل گرفتن


کلمات دیگر: