کلمه جو
صفحه اصلی

cupful


(سنجه ی آبگونه ها) یک فنجان پر (8 اونس یا 237 میلی لیتر)، فنجان، پنگان، مظروف یک فنجان

انگلیسی به فارسی

(محتوا یک) فنجان


مسطح


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: cupfuls
• : تعریف: the quantity that fills one cup; cup.

• amount that a cup can hold
a cupful of something is the amount which one cup can hold.

جملات نمونه

1. He gives me a cupful beer.
[ترجمه ترگمان] اون به من یه لیوان آبجو میده
[ترجمه گوگل]او به من یک آبجو مزه می دهد

2. Every cupful of heated water is a measure of valuable time.
[ترجمه ترگمان]هر قطره آب داغ معیاری از زمان ارزشمند است
[ترجمه گوگل]هر فنجانی از آب گرم، اندازه گیری زمان با ارزش است

3. Then she poured him another cupful, and set it carefully before him.
[ترجمه ترگمان]سپس یک پیمانه دیگر برایش ریخت و با دقت آن را پیش رویش نهاد
[ترجمه گوگل]سپس او را یکی دیگر از فنجان ریخت و آن را به دقت قبل از او تنظیم

4. Then open the bag and add a cupful of aquarium water, followed by another cupful a few minutes later.
[ترجمه ترگمان]سپس کیسه را باز کنید و یک لیوان آب از آکواریوم را به آن اضافه کنید، و پس از آن چند دقیقه بعد دوباره آن را دنبال کنید
[ترجمه گوگل]سپس کیسه را باز کنید و یک فنجان آب آکواریوم اضافه کنید و بعد چند دقیقه بعد یک فنجان دیگر اضافه کنید

5. Each time a cupful of water came out of Shawn's lungs.
[ترجمه ترگمان]هر بار یک لیوان آب از ریه های (Shawn)بیرون می آید
[ترجمه گوگل]هر بار یک فنجان آب از ریه های شان خارج شد

6. Not a cupful of water remained.
[ترجمه ترگمان]حتی یک لیوان آب هم باقی نمانده بود
[ترجمه گوگل]یک فنجان آب دیگر باقی نمانده است

7. For most medicinal purposes, drink a cupful of the appropriate tea three times a day. Teas can be stored for up to 24 hours in the refrigerator.
[ترجمه ترگمان]برای بیشتر مصارف پزشکی، نوشیدن یک cupful چای مناسب سه بار در روز Teas را می توان تا ۲۴ ساعت در یخچال نگه داشت
[ترجمه گوگل]برای بیشتر مقاصد پزشکی، سه بار در روز یک فنجان چای مناسب بنوشید چای می تواند تا 24 ساعت در یخچال نگهداری شود

8. One cooked cupful can provide as much as 17 g fiber.
[ترجمه ترگمان]یک cupful پخته می تواند به اندازه ۱۷ گرم فیبر فراهم کند
[ترجمه گوگل]یک فنجان پخته شده می تواند به اندازه 17 گرم فیبر فراهم کند

9. If you drink, never more than a cupful.
[ترجمه ترگمان]اگه مشروب بخوری، هیچ وقت بیشتر از یه پیمانه نیست
[ترجمه گوگل]اگر شما نوشیدنی، هرگز بیش از یک فنجان

10. In the pot, it gives up a rich aromatic broth and yields over a cupful of nutty meat.
[ترجمه ترگمان]در گلدان، یک آبگوشت معطر معطر ایجاد می کند و یک تکه گوشت nutty را به دست می دهد
[ترجمه گوگل]در گلدان، آن را به یک سوپ آروماتیک غنی می دهد و تولید بیش از یک فنجان گوشت نابالغ

11. The girl went to the sink and pumped a cupful of water.
[ترجمه ترگمان]دخترک به طرف ظرف شویی رفت و یک لیوان آب آورد
[ترجمه گوگل]دختر به سینک رفت و یک فنجان آب پر کرد

12. They seemed quite content to catch no more than a cupful of minute shrimp.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید کاملا راضی هستند که بیش از یک پیمانه میگو صید کنند
[ترجمه گوگل]آنها به نظر می رسید کاملا محتوا برای گرفتن بیش از یک فنجان از میگو دقیقه

13. Clean rocks, plastic plants, etc in a bucket of warm water with a cupful of household bleach.
[ترجمه ترگمان]سنگ های تمیز، گیاهان پلاستیکی و غیره را در سطلی از آب گرم با پاک کننده خانگی سفید کننده خانگی تمیز کنید
[ترجمه گوگل]سنگ ها، گیاهان پلاستیکی، و غیره را در سطل آب گرم با یک فنجان سفید کننده خانگی تمیز کنید

14. He couldn't have bled a great deal, perhaps a cupful all told.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست یک معامله بزرگ داشته باشد، شاید یک پیمانه پر زرق و برق
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست معامله بزرگی انجام دهد، شاید همه چیز تمام شده بود

15. Kids warmed up to worms, connected with electricity and watched calcite crystals bubble in a cupful of vinegar.
[ترجمه ترگمان]کودکان تا کرم گرم شدند، با برق ارتباط برقرار کردند و کریستال های کلسیت را در یک کاسه سرکه تماشا کردند
[ترجمه گوگل]بچه ها به کرم ها گرم شده بودند، با برق وصل شده بودند و کریستال کلسیت را در یک فنجان سرکه حباب دیده اند

three cupfuls of flour and half a cup of sugar

سه فنجان آرد و نیم فنجان شکر



کلمات دیگر: