کلمه جو
صفحه اصلی

curiousness


کنجکاوی غرابت

انگلیسی به فارسی

کنجکاوی


انگلیسی به انگلیسی

• inquisitiveness, interest, nosiness

جملات نمونه

1. We always have great curiousness in new things.
[ترجمه ترگمان]ما همیشه چیزهای زیادی تو چیزهای جدید داریم
[ترجمه گوگل]ما همیشه در مورد چیزهای جدید کنجکاو هستیم

2. Curiousness also opens you up to gain understanding of something. And with understanding vague, fog-like fears disappear.
[ترجمه ترگمان]curiousness همچنین تو را برای درک یک چیزی باز میکنه و با درک مبهم، مه - مانند ترس ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب همچنین شما را برای فهمیدن چیزی باز می کند و با درک مبهم، ترس های مبهم مانند ناپدید می شوند

3. Brother you must achieve a lot for your curiousness.
[ترجمه ترگمان]برادر، تو باید برای your خیلی چیزها دست و پا کنی
[ترجمه گوگل]برادر شما باید برای کنجکاوی خود بسیار تلاش کنید

4. Density of fire increases proportionally to the curiousness of the target.
[ترجمه ترگمان]تراکم آتش به تناسب با the هدف افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]تراکم آتش افزایش می یابد در مقایسه با کنجکاوی هدف

5. Density of fire increases proportionably to the curiousness of the target.
[ترجمه ترگمان]چگالی نور، proportionably را به the هدف افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]تراکم آتش افزایش می یابد به نسبت کنجکاوی هدف

6. The paper holds that curiousness and sociality are the basic need of human being, their fusion and development will turn to a need for knowledge interaction at a higher level.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان می دهد که curiousness و sociality نیازهای اولیه انسان هستند، ترکیب و توسعه آن ها به نیاز به تعامل دانش در سطح بالاتر تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]مقاله معتقد است که کنجکاوی و اجتماعی بودن نیازمندی اولیه انسان است، همجوشی و توسعه آنها به نیاز به تعامل دانش در سطح بالاتری تبدیل می شود

7. Your charming smile, curiousness, cute action, brilliance, innocence make you a star in Parade.
[ترجمه ترگمان]لبخند زیبای شما، curiousness، حرکات بامزه، استعداد، پاکی و معصومیت، تو را ستاره ای در Parade می کند
[ترجمه گوگل]لبخند جذاب، کنجکاوی، عمل ناز، درخشندگی، بی گناهی، شما را ستاره ای در رژه می کند

8. With curiousness, you don't need to worry about lack of progress.
[ترجمه ترگمان]با curiousness، لازم نیست نگران کمبود ترقی باشی
[ترجمه گوگل]با کنجکاوی، شما لازم نیست نگرانی در مورد عدم پیشرفت

9. In Judaism, studying hard with curiousness is an integral part of worship.
[ترجمه ترگمان]در یهودیت، مطالعه سخت با curiousness بخش جدایی ناپذیر از پرستش است
[ترجمه گوگل]در یهودیت، سختی مطالعه با کنجکاوی بخشی جدایی ناپذیر از عبادت است

10. But later her word that she misunderstood draw my curiousness.
[ترجمه ترگمان]اما بعدا قول داد که سو تفاهم و سوتفاهم برطرف شده است
[ترجمه گوگل]اما بعدا کلمه ای که او به اشتباه درک کرد، من را تبدیل به کنجکاوی من کرد

11. Control: emotional, language and behavior. Think: Life, death and eternity. Abandon: evil, ignorance and betrayal. Train: a rational and humble and curiousness.
[ترجمه ترگمان]کنترل: عاطفی، زبان و رفتار فکر کنید: زندگی، مرگ و ابدیت Abandon: شیطان، جهل و خیانت قطار: عقلانی، متواضع و curiousness
[ترجمه گوگل]کنترل: عاطفی، زبان و رفتار فکر کنید: زندگی، مرگ و ابدیت رها کردن: بد، جهل و خیانت آموزش: منطقی و فروتن و کنجکاو

12. It’s like you are observing your world with more clarity and curiousness.
[ترجمه ترگمان]مثل این است که شما دنیای خود را با وضوح و وضوح بیشتری مشاهده می کنید
[ترجمه گوگل]مثل اینکه شما دنیای خود را با وضوح و کنجکاوی بیشتری میبینید

13. For those have low achievement motivation—performance goal, the change didn't influence them much, but the interesting, unknown and lively experiment course can lead to a temporary curiousness.
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که هدف عملکرد - انگیزه - عملکرد پایینی دارند، این تغییر زیاد تاثیری بر آن ها ندارد، اما یک دوره آزمایشی جالب، ناشناخته و زنده می تواند منجر به a موقت شود
[ترجمه گوگل]برای کسانی که اهداف عملکرد انگیزشی دستاورد کمتری دارند، تغییر به آنها بسیار تاثیر نمی گذارد، اما دوره ی جالب، ناشناخته و پر جنب و جوش می تواند به یک کنجکاوی موقت منجر شود


کلمات دیگر: