ساکن است، ساکن شدن، سکونت کردن، مستقر بودن، اقامت داشتن، مسکن داشتن، مقیم شدن، ساکن بودن
resides
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
It is where happiness resides
این جاییست که خوشبختی در آن ( اقامت ) وجود دارد.
این جاییست که خوشبختی در آن ( اقامت ) وجود دارد.
کلمات دیگر: